پارت ۹ فیک تهکوک
مرسی که میخونی شرایط پارت بعدی رو آخر فیک گذاشتم
ویو ته
زنگ اول و با کوک نداشتیم و جونگ گو وون اومد سر کلاسمون
÷سلام بچه ها بشینید تا حضود و غیاب کنیم و درس رو شروع کنیم!
................................
÷******
*حاضر
÷*****
******
÷*****
******
÷****
و............
÷کیم تهیونگ
+...............
÷کیم تهیونگ نیست؟
+............
÷تهیونگ،.؟؟؟
+عاااا ..... حاضر
÷حواست کجاست پسر؟
+ببخشید ...... الان حواسم سر جاشه!
÷خوبه
ی لحظه کل ذهنم رفت سمت اتفاقات دیشب به اون حرفا..... به اون بوسه .... به خوابیدنم تو بغل گرمش ...... به اون حس آرامش و خوبی که میگرفتم ........ی لحظه .....من به کوک علاقه دارم؟اگه علاقه داشته باشم یعنی مثل جین هیونگ و نامجون هیونگم؟یعنی من گیم؟وات د فاخخخخ...........
÷هی تهیونگ با توام؟
+بله؟
÷نخیر مثل اینکه امروز حواست به کلاس نیست!
+نه همینجام چیزی شده؟
÷خب.....
زینگگگگ[زنگ تفریح]
÷ولش کن
وسایلمو جمع کردم و رفتم تو حیاط امروز اشتها نداشتم ...... نه میخواستم چیزی بخورم و نه میخواستم برم تو اون شلوغیه کافه فقط به ی جای خلوت و ساکت نیاز داشتم ...... رو یکی از صندلیا زیر درخت نشستم و چشمام و بستم..........
ویو کوک
رفتم تو کافه ولی ته رو پیدا نکردم برگشتم تو کلاسشون ولی کسی اونجا نبود پس رفتم تو حیاط هرجا رو میگشتم نبودش ......... اعه اون تهیونگ نیست؟......خودشه....
خیلی آروم و بی سر و صدا رفتم پیشش و کنارش نشستم
+خیلی بی صدا اومدی ولی عطرت نذاشت حضورت و نفهمم
_چرا اینجا نشستی؟
+چون حوصله ی هیچکس رو ندارم!
_پس من میرم تا راحت باشی!
+کجا ؟
دستمو گرفت و نشوند کنار خودش و
+تو که هیچکس نیستی.... تو جونگ کوکی!.....و جونگ کوک برای من خیلی خاصه!
_😊......عاااا ته میخوام ی چیزی بگم ولی مطمئن نیستم
+چی؟
_خب نمیدونم...چطور بگم؟! راستش ته......
÷تهیونگ اینجایی؟
+بله ..... چیزی شده ؟
÷نه فقط امروز زیاد حواست نبود و تو فکر بودی اومدم ببینم الان بهتری یا نه!؟!!
+خوبم
÷خوبه .....بعدا میبینمتون!
_چیزی شده ؟حالت بده؟
+نه فقط سر کلاس ی لحظه حواسم پرت شد بخاطر اون اومده بود.
_مطمئنی حالت خوبه؟
+هممممم......حرفت رو بزن.
_چیزه ......نمیدونم چطوری بگم.....
تصمیم گرفتم چشمام و ببند شاید بهتر بتونم بگم پس بستمو
_با من قرار بزار....!
چشمامو که باز کردم ته اول تعجب کرده بود ولی بعدش ملیح خندید
+به نظرت جوابم چیه؟
_نمیدونم ولی....امیدوارم خوشحالم کنه!
که اومد لپم رو بوسید و بلند شد
+ جوابت رو گرفتی ....تا من برم تو کلاس زنگ میخوره ...... بعد از مدرسه میبینمت!
و بدو بدو رفت.......یعنی چی؟الان قبول کرد ...... خب اگه قرار بود قبول نکنه احتمالا میزد تو صورتم ولی الان لپم رو بوسید این یعنی قبول کرد........آخجونننننننننن🤣😁
زینگگگگگگگگگ[زنگ کلاس ]
********************************************
[زینگگگگگگگگ[زنگ خونه]]
ماشین و برداشتم رفتم جلوی در مدرسه منتظر ته وایستادم .........بچه ها خیلی زیاد بودن امکان داشت که منو پیدا نکنه پس پیاده شدم تا منو راحت تر ببینه
..........اومد سمتم که جونگ گو وون از پشت دستش رو کشید
ویو ته
داشتم میرفتم سمت کوک که یکی از پشت دستمو کشید برگشتم دیدم استاد جدید جونگ گو وونه
÷تهیونگ .
+بله؟
÷با کی میری خونه......منظورم اینکه کسی هست ببرتت یا نه؟
+بله کسی هست
÷کیه؟
+چرا باید بگم؟
که جونگ کوک اومد کنارمون
_چیزی شده؟
÷نه استاد فقط میخواستم ببینم دانشجومون کسیو داره که ببرتش یا نه!
_شما نسبت به همه ی دانشجو هاتون انقدر حساسین یا فقط تهیونگ؟
÷البته که همه ی دانشجو هامون مهمن !
_تهیونگ تو برو تو ماشین من الان میام
+باشه
و رفتم تو ماشین نشستم .... صداشون نمیشنیدم ولی ظاهرا جونگ کوک داشت بهش گوش زد میکرد ..............
این پارت شرط نداره و بنا به درخواست یکی از فالور ها میرم پارت ۱۰ رک بنویسم و به محض اینکه نوشتم میزارمش😁😎🤏🏻
ویو ته
زنگ اول و با کوک نداشتیم و جونگ گو وون اومد سر کلاسمون
÷سلام بچه ها بشینید تا حضود و غیاب کنیم و درس رو شروع کنیم!
................................
÷******
*حاضر
÷*****
******
÷*****
******
÷****
و............
÷کیم تهیونگ
+...............
÷کیم تهیونگ نیست؟
+............
÷تهیونگ،.؟؟؟
+عاااا ..... حاضر
÷حواست کجاست پسر؟
+ببخشید ...... الان حواسم سر جاشه!
÷خوبه
ی لحظه کل ذهنم رفت سمت اتفاقات دیشب به اون حرفا..... به اون بوسه .... به خوابیدنم تو بغل گرمش ...... به اون حس آرامش و خوبی که میگرفتم ........ی لحظه .....من به کوک علاقه دارم؟اگه علاقه داشته باشم یعنی مثل جین هیونگ و نامجون هیونگم؟یعنی من گیم؟وات د فاخخخخ...........
÷هی تهیونگ با توام؟
+بله؟
÷نخیر مثل اینکه امروز حواست به کلاس نیست!
+نه همینجام چیزی شده؟
÷خب.....
زینگگگگ[زنگ تفریح]
÷ولش کن
وسایلمو جمع کردم و رفتم تو حیاط امروز اشتها نداشتم ...... نه میخواستم چیزی بخورم و نه میخواستم برم تو اون شلوغیه کافه فقط به ی جای خلوت و ساکت نیاز داشتم ...... رو یکی از صندلیا زیر درخت نشستم و چشمام و بستم..........
ویو کوک
رفتم تو کافه ولی ته رو پیدا نکردم برگشتم تو کلاسشون ولی کسی اونجا نبود پس رفتم تو حیاط هرجا رو میگشتم نبودش ......... اعه اون تهیونگ نیست؟......خودشه....
خیلی آروم و بی سر و صدا رفتم پیشش و کنارش نشستم
+خیلی بی صدا اومدی ولی عطرت نذاشت حضورت و نفهمم
_چرا اینجا نشستی؟
+چون حوصله ی هیچکس رو ندارم!
_پس من میرم تا راحت باشی!
+کجا ؟
دستمو گرفت و نشوند کنار خودش و
+تو که هیچکس نیستی.... تو جونگ کوکی!.....و جونگ کوک برای من خیلی خاصه!
_😊......عاااا ته میخوام ی چیزی بگم ولی مطمئن نیستم
+چی؟
_خب نمیدونم...چطور بگم؟! راستش ته......
÷تهیونگ اینجایی؟
+بله ..... چیزی شده ؟
÷نه فقط امروز زیاد حواست نبود و تو فکر بودی اومدم ببینم الان بهتری یا نه!؟!!
+خوبم
÷خوبه .....بعدا میبینمتون!
_چیزی شده ؟حالت بده؟
+نه فقط سر کلاس ی لحظه حواسم پرت شد بخاطر اون اومده بود.
_مطمئنی حالت خوبه؟
+هممممم......حرفت رو بزن.
_چیزه ......نمیدونم چطوری بگم.....
تصمیم گرفتم چشمام و ببند شاید بهتر بتونم بگم پس بستمو
_با من قرار بزار....!
چشمامو که باز کردم ته اول تعجب کرده بود ولی بعدش ملیح خندید
+به نظرت جوابم چیه؟
_نمیدونم ولی....امیدوارم خوشحالم کنه!
که اومد لپم رو بوسید و بلند شد
+ جوابت رو گرفتی ....تا من برم تو کلاس زنگ میخوره ...... بعد از مدرسه میبینمت!
و بدو بدو رفت.......یعنی چی؟الان قبول کرد ...... خب اگه قرار بود قبول نکنه احتمالا میزد تو صورتم ولی الان لپم رو بوسید این یعنی قبول کرد........آخجونننننننننن🤣😁
زینگگگگگگگگگ[زنگ کلاس ]
********************************************
[زینگگگگگگگگ[زنگ خونه]]
ماشین و برداشتم رفتم جلوی در مدرسه منتظر ته وایستادم .........بچه ها خیلی زیاد بودن امکان داشت که منو پیدا نکنه پس پیاده شدم تا منو راحت تر ببینه
..........اومد سمتم که جونگ گو وون از پشت دستش رو کشید
ویو ته
داشتم میرفتم سمت کوک که یکی از پشت دستمو کشید برگشتم دیدم استاد جدید جونگ گو وونه
÷تهیونگ .
+بله؟
÷با کی میری خونه......منظورم اینکه کسی هست ببرتت یا نه؟
+بله کسی هست
÷کیه؟
+چرا باید بگم؟
که جونگ کوک اومد کنارمون
_چیزی شده؟
÷نه استاد فقط میخواستم ببینم دانشجومون کسیو داره که ببرتش یا نه!
_شما نسبت به همه ی دانشجو هاتون انقدر حساسین یا فقط تهیونگ؟
÷البته که همه ی دانشجو هامون مهمن !
_تهیونگ تو برو تو ماشین من الان میام
+باشه
و رفتم تو ماشین نشستم .... صداشون نمیشنیدم ولی ظاهرا جونگ کوک داشت بهش گوش زد میکرد ..............
این پارت شرط نداره و بنا به درخواست یکی از فالور ها میرم پارت ۱۰ رک بنویسم و به محض اینکه نوشتم میزارمش😁😎🤏🏻
۱۳.۲k
۲۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.