مافیای شیطون پارت1
مافیای شیطون پارت1
یونجی ویو
مامان بابام منو فروختن به عنوان خدمتکاره بزرگ ترین مافیای سئول یعنی مین یونگی و پارک جیمین
باورم نمیشه چه جوری تونستن همچین کاری با من کنن وایسایلمو جمع کردم جیهوپ دادش بزرگم اومد تو اتاق
جیهوپ ابجی جونم خیلی دلم واست تنگ میشه بهت قول میدم از اونجا نجاتت بدم(گریه)
یونجی:اوپا گریه نکن منم گریم میگیره
مادر یونجی:خیلی ببخشید ببخشید(گریه)
یونجی:مامان گریه نکن اشکال نداره
یونجی:ولی تو بابا نمیبخشمت دوست ندارم
یونجی ویو
رسید دم در منتظر بود تا برم به بابام یه حرف دیگه زدم و رفتم سوار ماشین شدم
دو تا مرد تا ماشین بود یکیشون مین یونگی یکیشونم پارک جیمین بود
یونگی:داشتی به بابات چی میگفتی
یونجی:یعنی نمیتونم دو کلمه با بابای خودم حرف بزنم
یونگی:تو الان واسه ی منی هر کار میگم باید بکنی الانم میگی به بابات چی گفتی(داد)
یونجی:بهش گفتم نمیبخشمت دوست ندارم تو باعث شدی این اتفاق برام بیوفته فقط به خاطر خود خواهیت
جیمین ویو
وقتی اینو گفت واقعا ناراحت شدم پدرش اونو فروخته خب منم این اتفاق واسم افتاد درکش میکردم
یونگی:اون پسره که دم در بود برادرت بود
یونجی:اره(بغض)
یونگی:چرا بغض کردی
یونگی:خیلی دوسش داشتم جدایی از اون واسم سخته
یونگی ویو
بغضش تبدیل به گریه شد دست گذاشتم رو سرش
یونگی:از ادم های ضعیف خوشم نمیاد سعی کن قوی باشی
*رسیدن
یونجی ویو
شبیه قصر بود خیلی بزرگ و قشنگ بود وقتی وارد شیدیم یه عالمه خدمتکار تعظیم کردن
یونگی:اجوماا خدمتکار جدید و راهنمایی کن
اجوما:چشم ارباب
یونجی ویو
با اجوما رفتیم داخل اتاق 173
اجوما:این اتاق توعه سمت راست حمامه سمت چپ دستشویی این کنار هم تخته رو به روی تخت کمد و اینه
یونجی:خیلی ممنون اجوما
اجوما:راستی ارباب یونگیو نباید اسمشو صدا کنی باید فقط بگی ارباب یا کار اشتباهی انجام بدی وگرنه میری اتاق بازی
یونجی:من الان دوتا سوال دارم1اتاق بازی چیه 2 جیمین و چی صدا کنم
اجوما:من نمیتونم درباره ی اتاق بازی چیزی بهت بگم جیمینم خودش گفته با اسم صدام کنید راحت ترم
اجوما:برای صبحانه ناهار شام هم ساعت داره اگه به موقع نیای غذا بهت نمیرسه صبحانه ساعت 10:00تا11:00ناهارساعت15:00تا16:00شام ساعت 10:35تا11:50
یونجی:ممنون اجوما
*همو بقل کردن و اجوما از اتاق رفت بیرون
جیمین صدام کرد...
.
.
.
شرط پارت بعد
لایک:3
کامنت:10
ممنون میشم نظرتو بگی
یونجی ویو
مامان بابام منو فروختن به عنوان خدمتکاره بزرگ ترین مافیای سئول یعنی مین یونگی و پارک جیمین
باورم نمیشه چه جوری تونستن همچین کاری با من کنن وایسایلمو جمع کردم جیهوپ دادش بزرگم اومد تو اتاق
جیهوپ ابجی جونم خیلی دلم واست تنگ میشه بهت قول میدم از اونجا نجاتت بدم(گریه)
یونجی:اوپا گریه نکن منم گریم میگیره
مادر یونجی:خیلی ببخشید ببخشید(گریه)
یونجی:مامان گریه نکن اشکال نداره
یونجی:ولی تو بابا نمیبخشمت دوست ندارم
یونجی ویو
رسید دم در منتظر بود تا برم به بابام یه حرف دیگه زدم و رفتم سوار ماشین شدم
دو تا مرد تا ماشین بود یکیشون مین یونگی یکیشونم پارک جیمین بود
یونگی:داشتی به بابات چی میگفتی
یونجی:یعنی نمیتونم دو کلمه با بابای خودم حرف بزنم
یونگی:تو الان واسه ی منی هر کار میگم باید بکنی الانم میگی به بابات چی گفتی(داد)
یونجی:بهش گفتم نمیبخشمت دوست ندارم تو باعث شدی این اتفاق برام بیوفته فقط به خاطر خود خواهیت
جیمین ویو
وقتی اینو گفت واقعا ناراحت شدم پدرش اونو فروخته خب منم این اتفاق واسم افتاد درکش میکردم
یونگی:اون پسره که دم در بود برادرت بود
یونجی:اره(بغض)
یونگی:چرا بغض کردی
یونگی:خیلی دوسش داشتم جدایی از اون واسم سخته
یونگی ویو
بغضش تبدیل به گریه شد دست گذاشتم رو سرش
یونگی:از ادم های ضعیف خوشم نمیاد سعی کن قوی باشی
*رسیدن
یونجی ویو
شبیه قصر بود خیلی بزرگ و قشنگ بود وقتی وارد شیدیم یه عالمه خدمتکار تعظیم کردن
یونگی:اجوماا خدمتکار جدید و راهنمایی کن
اجوما:چشم ارباب
یونجی ویو
با اجوما رفتیم داخل اتاق 173
اجوما:این اتاق توعه سمت راست حمامه سمت چپ دستشویی این کنار هم تخته رو به روی تخت کمد و اینه
یونجی:خیلی ممنون اجوما
اجوما:راستی ارباب یونگیو نباید اسمشو صدا کنی باید فقط بگی ارباب یا کار اشتباهی انجام بدی وگرنه میری اتاق بازی
یونجی:من الان دوتا سوال دارم1اتاق بازی چیه 2 جیمین و چی صدا کنم
اجوما:من نمیتونم درباره ی اتاق بازی چیزی بهت بگم جیمینم خودش گفته با اسم صدام کنید راحت ترم
اجوما:برای صبحانه ناهار شام هم ساعت داره اگه به موقع نیای غذا بهت نمیرسه صبحانه ساعت 10:00تا11:00ناهارساعت15:00تا16:00شام ساعت 10:35تا11:50
یونجی:ممنون اجوما
*همو بقل کردن و اجوما از اتاق رفت بیرون
جیمین صدام کرد...
.
.
.
شرط پارت بعد
لایک:3
کامنت:10
ممنون میشم نظرتو بگی
۴.۴k
۰۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.