ᴾ²³

ᴾ²³
ᴾʳᵘⁿⁱⁿᵍ ˢᵉᵃˢᵒⁿ
ᶜᵒᵘᵖˡᵉ:ᵀᵃᵉʰʸᵘⁿᵍ ᵃⁿᵈ ᴮᵒᵒʸᵘⁿᵍ
ᴬᵘᵗʰᵒʳ:ᴾᵃʳᵏ ᴶⁱʸᵒᵒⁿ

تهیون سرشو تکان داد تا مستی از سرش بپرد..‌
به خودش آمد دید دختر دارد بی صدا اشک می‌ریزد!

ناگهان فریاد زد :هی گریه نکن!!!

دختر سعی کرد خودش را جمع و جور کند اما اشک‌هایش بند نمی‌آمد...

تهیونگ مستانه عربده زد : گفتم گریه نکن! این یه دستوره...

بعد باعث وحشت همسرش شده بود
چند دقیقه‌ای که گذشت دختر کمی آرام شد


ولیعهد سر صحبت را باز کرد: تا حالا عاشق؟

شدی بویونگ سکوت کرد...

تهیونگ : بانو لطفاً با من صادق باش!

آهی از سر کوفتگی سر داد و گفت: یک بار وقتی می‌خواستم برم به کوهستان گیوم یانگ به پسری برخورد کردم!
چند لحظه‌ای با هم هم صحبت شدیم ...و وقتی به خونه رسیدم دستم رو روی قلبم گذاشتم... اونقدر قلبم محکم می‌زد که همه وجودم به درد اومده بود!

تهیونگ :...

بویونگ لبخندی زد و ادامه داد: فکر می‌کنم این همون عشقی باشه که همه راجع بهش صحبت می‌کنن!

تهیونگ با دلخوری گفت: می‌تونم اسمش رو بدونم؟

بویونگ چشمانش را بست و با لبخند بزرگی گفت : اون فرد خیلی قدرتمنده! هیچکس به جز پدرش اجازه به زبان آوردن اسمش رو نداره...اون ... آینده ی این کشوره!

پسر با بهت به همسرش نگاه کرد

دختر حرفش را کامل کرد :اون فرد شما هستید سرورم!


#Park_Jiyoon
#Pruning_Season