پارت۳۴
پارت۳۴
—اولا برا من مظلوم نمای نکن دوما من اینو خیلی خوب اخلاقشو میسناسم سوما بعدا باتو یکیم کار دارم فکنکن کاری باهات ندارمممم
£این داوشمون منحرف بود براهمین داشت ا.ت رو فراری میداد😁😁بلع بلعععع
&لال میشه : ایششش
—بالاخره که باید بمیری چرا لفت میدمممم....(تودلش)...مافیا لفت نمیده و براش مهم نیس کسی بمیره یا نه فقط به حرفه دلش گوش میده و کارشو میکنه.....پس منم الان اینو باید بکشم....من مافیام برام مهم نیس کی میمیرهههه...
—میکشتش : (پوزخند قرزانه) (نمیدونم درست نوشتم یانه)....جسدشو ببرین
€$∆چ..چشمممم
¢داوشمممم
—ساکت شوووو
¢ایشسس
&چشاش گرد میشه و کله خون پاچیده رو صورتش : الان چی...چیشد؟؟؟من بازم جلو چشام مرده دیدممممممم
—وایمیسه : راستی ته این هر\\زه رو ببر تو اتاقم من کارم با پرون....منظورم همون کارم تموم نشده تموم شد باهاس کار دارم
¢تودلش : اگه لو میداد بیچاره بودیم شتتتت
¢باشه داوش تو برو
—داوشمی
&بهم دست نزن
¢ایشش انقد چص باز نباش دست نزن دست نزن گمشوووو بینمممم
&ایشششش ولم کنننن
میبرتش داخل درو قفل میکنه
¢میمونی تا کوک بیاد انقد مثه س\گ لو نمیکنی فهمیدی؟؟؟؟
&ایشششش شیبالللل س\\گ قیافه ع\\نه خودتههه (ببخشید دوزتان من فحش بدم ینی فحش دادم میدونم این فحش فحش نیس ولی فحشه بدیه حالا خلاصه فحشامو به دل نگیرین بخونین سریع ردشین😂😂یچی دیگه الان خودایی چندتا فحش گفتممم جررر)...
&اوففف چه گیری کردم مثه یه سگ افتادم تو یه قفس فقط به چمه خودشون منو باز میکنن میبرن بیرون مثه یه سگ افتادم تو یه اتاق....ایششش فا*ک به این زندگیه کوفتیییی
شب میشهههههه
&ایگوووو گشنمههههه
—درو باز میکنه بعد با لگد باز میکنه درو : بیا
&یدفه سرشو میگیره بالا
ویوا.ت
انقد گشنم بود داشتم از حال میرفتم که یدفه در مثه اسب باز شد دلم درد گرف و دیدم اون لنتی (ایییی بگمااا)...با ظرفه غدچذا اومده عینوهو انگار زندانی افتادم که برام غذا اوردهههه..
&ت..تووو؟؟؟
—بیا بخور
&سریع برمیداره میخوره و تموم میکنه : اخیشششش داشتم میمردممم
—بهدیوا تکیه داده بود و داشت تماشاش میکرد و میخندید و تعجب کرد : بدش من
&نه خودم میبرم اوردی حالا خودم میبرم
—نه خودم میبرم
&نه نمیخواد خودم میبرم
—بده تا سگ نشدم میگم بده خودم میبرمممممم
&با..باش باش
—افرین حالا مثه یه بچه ادم بشین تا بیام
&کگگ
—نشنیدم
&باش
—باش؟؟؟بی.ب مثه اینکه یادت رفته ها؟؟؟
&چیرو؟؟؟
—لبخند شیطانی : 😈
&تودلش : چیو میگه چرا مثه خمارا نگا میکنه ایششش
&عاااا چشم
—خوب شد وایسا تا من برگردم
&وقتی رف : گگگ گگگگگههههه (دوزتان بد نخونین گ*ه نیس گِه هست گ اخریارو بهش ِ اضافه کنین 😂😂)...
پایان۳۴
دستم کوشته شودد تا پارته بعد بای خشگل
—اولا برا من مظلوم نمای نکن دوما من اینو خیلی خوب اخلاقشو میسناسم سوما بعدا باتو یکیم کار دارم فکنکن کاری باهات ندارمممم
£این داوشمون منحرف بود براهمین داشت ا.ت رو فراری میداد😁😁بلع بلعععع
&لال میشه : ایششش
—بالاخره که باید بمیری چرا لفت میدمممم....(تودلش)...مافیا لفت نمیده و براش مهم نیس کسی بمیره یا نه فقط به حرفه دلش گوش میده و کارشو میکنه.....پس منم الان اینو باید بکشم....من مافیام برام مهم نیس کی میمیرهههه...
—میکشتش : (پوزخند قرزانه) (نمیدونم درست نوشتم یانه)....جسدشو ببرین
€$∆چ..چشمممم
¢داوشمممم
—ساکت شوووو
¢ایشسس
&چشاش گرد میشه و کله خون پاچیده رو صورتش : الان چی...چیشد؟؟؟من بازم جلو چشام مرده دیدممممممم
—وایمیسه : راستی ته این هر\\زه رو ببر تو اتاقم من کارم با پرون....منظورم همون کارم تموم نشده تموم شد باهاس کار دارم
¢تودلش : اگه لو میداد بیچاره بودیم شتتتت
¢باشه داوش تو برو
—داوشمی
&بهم دست نزن
¢ایشش انقد چص باز نباش دست نزن دست نزن گمشوووو بینمممم
&ایشششش ولم کنننن
میبرتش داخل درو قفل میکنه
¢میمونی تا کوک بیاد انقد مثه س\گ لو نمیکنی فهمیدی؟؟؟؟
&ایشششش شیبالللل س\\گ قیافه ع\\نه خودتههه (ببخشید دوزتان من فحش بدم ینی فحش دادم میدونم این فحش فحش نیس ولی فحشه بدیه حالا خلاصه فحشامو به دل نگیرین بخونین سریع ردشین😂😂یچی دیگه الان خودایی چندتا فحش گفتممم جررر)...
&اوففف چه گیری کردم مثه یه سگ افتادم تو یه قفس فقط به چمه خودشون منو باز میکنن میبرن بیرون مثه یه سگ افتادم تو یه اتاق....ایششش فا*ک به این زندگیه کوفتیییی
شب میشهههههه
&ایگوووو گشنمههههه
—درو باز میکنه بعد با لگد باز میکنه درو : بیا
&یدفه سرشو میگیره بالا
ویوا.ت
انقد گشنم بود داشتم از حال میرفتم که یدفه در مثه اسب باز شد دلم درد گرف و دیدم اون لنتی (ایییی بگمااا)...با ظرفه غدچذا اومده عینوهو انگار زندانی افتادم که برام غذا اوردهههه..
&ت..تووو؟؟؟
—بیا بخور
&سریع برمیداره میخوره و تموم میکنه : اخیشششش داشتم میمردممم
—بهدیوا تکیه داده بود و داشت تماشاش میکرد و میخندید و تعجب کرد : بدش من
&نه خودم میبرم اوردی حالا خودم میبرم
—نه خودم میبرم
&نه نمیخواد خودم میبرم
—بده تا سگ نشدم میگم بده خودم میبرمممممم
&با..باش باش
—افرین حالا مثه یه بچه ادم بشین تا بیام
&کگگ
—نشنیدم
&باش
—باش؟؟؟بی.ب مثه اینکه یادت رفته ها؟؟؟
&چیرو؟؟؟
—لبخند شیطانی : 😈
&تودلش : چیو میگه چرا مثه خمارا نگا میکنه ایششش
&عاااا چشم
—خوب شد وایسا تا من برگردم
&وقتی رف : گگگ گگگگگههههه (دوزتان بد نخونین گ*ه نیس گِه هست گ اخریارو بهش ِ اضافه کنین 😂😂)...
پایان۳۴
دستم کوشته شودد تا پارته بعد بای خشگل
۳۴۴
۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.