چگونه به تو نزدیک تر شوم؟
چگونه به تو نزدیک تر شوم؟
وقتی سوز و سرمایِ زمستان نیستم
که از لابلای پیراهنت،
بی مهابا تو را در آغوش بگیرم.
وقتی برف نیستم
که برای آمدنَم کاری کنی ،
حتی اگر به اندازه ی اوردنِ پالتویِ
زمستانی ات باشد .
وقتی حتی نسیم نیستم
که لحظه ای از کنار تو بگذرم
و صورتت را نوازش کنم .
چگونه به تو نزدیک تر شوم؟
وقتی باران نیستم
که منتظر آمدنم باشی
و هنگام باریدَنَم ، دستانت را ،
برای لمس دستانم از پنجره بیرون بیاوری؟
چگونه به تو نزدیک تر شوم؟
وقتی نمیدانم امروز کجایی تا تمام خیابان های شهر را برای یافتنت بدَوَم؟
چگونه به تو نزدیک تر شوم ؟
وقتی صندلیِ کناری تو همیشه قبل از رسیدنم پر شده بود؟
چگونه به تو نزدیک تر شوم ؟
وقتی زمین و زمان و تمام اتفاقات ،
تنها مرا از تو دورتر میکنند؟
ای کاش این فاصله ها نبودند ..
این کیلومترهایِ ترسناک،
که هیچ وقت کم تر نمیشوند ..
ایکاش این چنین از تو دور نبودم ...
این چنین که حتی، صدای قدم های خسته ام که به اجبار عزم رفتن کرده اند ،
نشنوی ..
وقتی سوز و سرمایِ زمستان نیستم
که از لابلای پیراهنت،
بی مهابا تو را در آغوش بگیرم.
وقتی برف نیستم
که برای آمدنَم کاری کنی ،
حتی اگر به اندازه ی اوردنِ پالتویِ
زمستانی ات باشد .
وقتی حتی نسیم نیستم
که لحظه ای از کنار تو بگذرم
و صورتت را نوازش کنم .
چگونه به تو نزدیک تر شوم؟
وقتی باران نیستم
که منتظر آمدنم باشی
و هنگام باریدَنَم ، دستانت را ،
برای لمس دستانم از پنجره بیرون بیاوری؟
چگونه به تو نزدیک تر شوم؟
وقتی نمیدانم امروز کجایی تا تمام خیابان های شهر را برای یافتنت بدَوَم؟
چگونه به تو نزدیک تر شوم ؟
وقتی صندلیِ کناری تو همیشه قبل از رسیدنم پر شده بود؟
چگونه به تو نزدیک تر شوم ؟
وقتی زمین و زمان و تمام اتفاقات ،
تنها مرا از تو دورتر میکنند؟
ای کاش این فاصله ها نبودند ..
این کیلومترهایِ ترسناک،
که هیچ وقت کم تر نمیشوند ..
ایکاش این چنین از تو دور نبودم ...
این چنین که حتی، صدای قدم های خسته ام که به اجبار عزم رفتن کرده اند ،
نشنوی ..
۲.۱k
۲۱ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.