گروگان عشق
گروگان عشق
پارت 72
.
.
.
-از حموم اومدم بیرون ماوی توی اتاق نبود. لباسمو پوشیدم. بعد سشوار رو برداشتم و شروع کردم به خشک کردن موهام
+رفتم داخل اتاق دیدم تهیونگ داره موهاشو خشک میکنه. خب دروغ نگم خیلی جذاب شده بود. وقتی داشت موهاشو با دستش تکون میداد. جذابیتش بیشتر میشد. رفتم و روی تخت نشستم.
-اوه. ماوی کی اومدی؟ ... مشغول به خشک کردن موهاش
+الان
-اها
-سشوار رو خاموش کردم و موهامو شونه کردم. بعد یه دستی بهش کشیدم که حالت گرفت
+وایی چقدر جذاب شده( معلومه پسرم همیشه
جذابه😎 )
-خیلی بهم نگاه میکرد. یه لحظه فکر کردم چیزی شده رفتم جلوی ایینه به خودم نگاه کردم ولی چیزی نبود
-امم چیزی شده
+ها.نه
+اخه.بدجور نگاهم میکنی... لبخند...
+اممم
-چی شده ماوی؟
+اهه.هی میخوام نگم نمیزاری که.. اخم و لبخند...
-چی بگی؟
+خب راستش... خیلی جذاب شدی... لبخند...
-و. واقعا؟... لبخند...
+اوهوم
-ولی
تهیونگ میره سمت ماوی.. صورتش با صورتش ماوی فاصله ی خیلی کمی داره
-به پای تو نمیرسم... بم...
+... لبخند...
بعد از ماوی فاصله گرفت و نشست روی تخت دستش پشتش بود و تکیه داده بود
-ولی راست میگی. خیلی جذابم.... مغرور...
+یااا حالا پررو نشو دیگه
-اخه وقتی واقعیت رو میگی... مغرور...
+خیلی مغروری
-هه. شوخی کردم.جذابتر از تو وجود نداره... لبخند...
+نه دیگه در اون حد... لبخند...
-خببب. حالا که اومدیم مسافرت. چی کار کنیم... لبخند...
+نمیدونم
-بریم شهر بازی؟
+یاا مگه بچه ای
-چه ربطی داره مگه بچه ها میرن شهر بازی
+نکنه میخوای بری ماشین بازی کوچولو.....مسخره....
-هه هه اره میخوام برم شهر بازی
+اخی چند سالته عمویی
-2 سال 8 ماه
+به قدت نمیخوره.
-همچنین
+نره خری شدی واسه خودت
-یااا مگه من توهین کردم
+نه
-خب چرا توهین میکنی
+چون دوس دارم. چیکار میخوای بکنی
-از دست تو. حیف دوست دارم وگرنه
+وگرنه؟
-دیگه دیگه
+جرعتشو نداری بگی
-خیلی روداری
+نظر لطفته
-یهو جونگ کوک. جنا.بارب.جیمین.میا و سونا اومدن داخل اتاق
$چه خبرتونه. همش پیش همین. پاشید میخوایم بریم بیرون
-همینو میتونستی تنهایی بگی. لازم نبود لشکر بیاری با خودت
*یااا الان مارو بیرون میکنی
-آیی قربون ادم زبون فهم
جنا:واقعا که تهیونگ
-چیه خو
جیمین:چشاش فقط ماوی رو میبینه
-چشای تو کیو میبینه
جیمین:بارب و بقیه
-خب دیگه از من هم انتظار نداشته باش
جیمین:من گفتم بارب و «بقیه»
-ولی من فقط ماوی رو میبینم
$زن زلیل بدبخت
+عهه بس کنید دیگه
$تو چی میگی اخه. هیونگمو به فاخ دادی رفت
+خوب کردم
پارت 72
.
.
.
-از حموم اومدم بیرون ماوی توی اتاق نبود. لباسمو پوشیدم. بعد سشوار رو برداشتم و شروع کردم به خشک کردن موهام
+رفتم داخل اتاق دیدم تهیونگ داره موهاشو خشک میکنه. خب دروغ نگم خیلی جذاب شده بود. وقتی داشت موهاشو با دستش تکون میداد. جذابیتش بیشتر میشد. رفتم و روی تخت نشستم.
-اوه. ماوی کی اومدی؟ ... مشغول به خشک کردن موهاش
+الان
-اها
-سشوار رو خاموش کردم و موهامو شونه کردم. بعد یه دستی بهش کشیدم که حالت گرفت
+وایی چقدر جذاب شده( معلومه پسرم همیشه
جذابه😎 )
-خیلی بهم نگاه میکرد. یه لحظه فکر کردم چیزی شده رفتم جلوی ایینه به خودم نگاه کردم ولی چیزی نبود
-امم چیزی شده
+ها.نه
+اخه.بدجور نگاهم میکنی... لبخند...
+اممم
-چی شده ماوی؟
+اهه.هی میخوام نگم نمیزاری که.. اخم و لبخند...
-چی بگی؟
+خب راستش... خیلی جذاب شدی... لبخند...
-و. واقعا؟... لبخند...
+اوهوم
-ولی
تهیونگ میره سمت ماوی.. صورتش با صورتش ماوی فاصله ی خیلی کمی داره
-به پای تو نمیرسم... بم...
+... لبخند...
بعد از ماوی فاصله گرفت و نشست روی تخت دستش پشتش بود و تکیه داده بود
-ولی راست میگی. خیلی جذابم.... مغرور...
+یااا حالا پررو نشو دیگه
-اخه وقتی واقعیت رو میگی... مغرور...
+خیلی مغروری
-هه. شوخی کردم.جذابتر از تو وجود نداره... لبخند...
+نه دیگه در اون حد... لبخند...
-خببب. حالا که اومدیم مسافرت. چی کار کنیم... لبخند...
+نمیدونم
-بریم شهر بازی؟
+یاا مگه بچه ای
-چه ربطی داره مگه بچه ها میرن شهر بازی
+نکنه میخوای بری ماشین بازی کوچولو.....مسخره....
-هه هه اره میخوام برم شهر بازی
+اخی چند سالته عمویی
-2 سال 8 ماه
+به قدت نمیخوره.
-همچنین
+نره خری شدی واسه خودت
-یااا مگه من توهین کردم
+نه
-خب چرا توهین میکنی
+چون دوس دارم. چیکار میخوای بکنی
-از دست تو. حیف دوست دارم وگرنه
+وگرنه؟
-دیگه دیگه
+جرعتشو نداری بگی
-خیلی روداری
+نظر لطفته
-یهو جونگ کوک. جنا.بارب.جیمین.میا و سونا اومدن داخل اتاق
$چه خبرتونه. همش پیش همین. پاشید میخوایم بریم بیرون
-همینو میتونستی تنهایی بگی. لازم نبود لشکر بیاری با خودت
*یااا الان مارو بیرون میکنی
-آیی قربون ادم زبون فهم
جنا:واقعا که تهیونگ
-چیه خو
جیمین:چشاش فقط ماوی رو میبینه
-چشای تو کیو میبینه
جیمین:بارب و بقیه
-خب دیگه از من هم انتظار نداشته باش
جیمین:من گفتم بارب و «بقیه»
-ولی من فقط ماوی رو میبینم
$زن زلیل بدبخت
+عهه بس کنید دیگه
$تو چی میگی اخه. هیونگمو به فاخ دادی رفت
+خوب کردم
۵.۵k
۱۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.