فیک(می خوام برای تو بمیرم)پارت۲
فیک(میخوام برای تو بمیرم)پارت۲
سوبوک بود
واییییی ا/ت اصلا نذاشت حرف بزنم گفت برو بگو خود رئیس بیاد
- یعنی چیزی نگفت
نه خودت باید بری
- اوکی کارامو کردم شب باهم میریم
باوش
- مرسی میتونی بری دیگه
اوکی فقط سر کارات با من کار داری
-بچه جون کرم نریز دیگه برو
عوض شده تو بچه منی یا من بچه توو؟؟
-چه فرقی میکنه ؟ فعلا که من رییسم
بله بانو , هر چی شما بگی
-افرین بچه خوب دیگه برو
باز گفت بچه
-گیر دادی اااا برو برادر عزیزم
حالا شد 😂رفتم
(شب )
ویو ا/ت
کت و شلوار مشکیم را با پاشنه ببندم پوشیدم و موهام را از بالا دم اسبی بستم و
سوبوک را صدا زدم راه بیفتیم
-بریم
اوففففف خانوم خوشگله
سوبوک بیا برو
اوکی بابا بریم
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم تو راه دنبال این بودم چی بگم
رسیدیم و منشی خبرش کرد و ما وارد شدیم
-سلام پارک ا/ت هستم برای بستن قرارداد با شرکتتون اومدم
+ سلام خوش اومدید , نمیدونستم رئیس شرکت خانوم
لبخندی زدم و نشستم
یعنی چی الان توهین کرد :/
+ شما لطفاً بیرون
من !!فقط من اضافی ام
- سوبوک برو بیرون لطفا
اخخخ
ویو جونگ کوک
وقتی در واشد دور از تصوراتم یک خانوم بود
چرا قلبم داشت تند میزد
اوفف حتما استرس کار بود
بیخیال از حسم سلام دادم و نشست
- خب راستش ممنون میشم بزارید ما با شرکتتون قرارداد ببندیم
+ خب میدونید من با هر کسی قرار داد نمیبندم ولیی
اصلا تا گفت ولی یه بار رفتم اون دنیا برگشتم
اگر قبول نمیکرد دیگه هیچی قید شرکت را باید میزدم
ولیی مشکلی نیست فقط یکسری شرایط که باید بهتون بگم چطوره برای فردا شب کافه دعوتتون کنم
نفس راحتی کشیدم و گفتم
- راستش نمیدونم , باشه هر طور شما راحتیت چه ساعتی ؟؟
+ ۸ شب کافه سئول
- بله حتما میام
+ پس ادامه حرف را فردا میزنیم
- بله حتما
- خیلی ممنون خدانگه دار آقای جئون , تا فردا
+ خدافظ
رفتم بیرون و همینطور که تو خودم بودم یهو سوبوک جلووم ظاهر شد
چی شد ؟؟
-تو باید همیشه یهو عین جن ظاهر شی ؟
چقد غر میزنی تو ! بگو ببینم چی شد ؟؟
-هیچی ٫ گفت یه سری شرایط را باید بگه
اونم تو کافه
چییی؟؟ کافههه؟؟ چه چیزااا
- مجبورم دیگه
رگ غیرت ام درد میکنه چقد
خندم گرفته بود
- چی میگی اخه؟ مجبورم خب
پس منم میام
- دیدی که الان بیرون ات کرد , بیایی باز میخواد پرتت کنه بیرون
هوفف یعنی بزارم با یه مرد تنها بری کافه
- مگه میخواددد استغفرالله دهن منو وا میکنه بازم اونجا آدمم
اصلا به من چه هرکار میخوایی بکن , بریم بابا
- قهر نکن اوپااا
الان چی گفتی
- قهر نکن
نه نه بعدش
- اوپاااا
خب خوشم اومد مخ ام را زدی , بریم دیگه
- باشه :)
رفتیم سمت ماشینن......
بچه ها اگه انتقادی چیزی دارین بگین
ممنون میشم حمایت کنین 🤍لاو یو
سوبوک بود
واییییی ا/ت اصلا نذاشت حرف بزنم گفت برو بگو خود رئیس بیاد
- یعنی چیزی نگفت
نه خودت باید بری
- اوکی کارامو کردم شب باهم میریم
باوش
- مرسی میتونی بری دیگه
اوکی فقط سر کارات با من کار داری
-بچه جون کرم نریز دیگه برو
عوض شده تو بچه منی یا من بچه توو؟؟
-چه فرقی میکنه ؟ فعلا که من رییسم
بله بانو , هر چی شما بگی
-افرین بچه خوب دیگه برو
باز گفت بچه
-گیر دادی اااا برو برادر عزیزم
حالا شد 😂رفتم
(شب )
ویو ا/ت
کت و شلوار مشکیم را با پاشنه ببندم پوشیدم و موهام را از بالا دم اسبی بستم و
سوبوک را صدا زدم راه بیفتیم
-بریم
اوففففف خانوم خوشگله
سوبوک بیا برو
اوکی بابا بریم
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم تو راه دنبال این بودم چی بگم
رسیدیم و منشی خبرش کرد و ما وارد شدیم
-سلام پارک ا/ت هستم برای بستن قرارداد با شرکتتون اومدم
+ سلام خوش اومدید , نمیدونستم رئیس شرکت خانوم
لبخندی زدم و نشستم
یعنی چی الان توهین کرد :/
+ شما لطفاً بیرون
من !!فقط من اضافی ام
- سوبوک برو بیرون لطفا
اخخخ
ویو جونگ کوک
وقتی در واشد دور از تصوراتم یک خانوم بود
چرا قلبم داشت تند میزد
اوفف حتما استرس کار بود
بیخیال از حسم سلام دادم و نشست
- خب راستش ممنون میشم بزارید ما با شرکتتون قرارداد ببندیم
+ خب میدونید من با هر کسی قرار داد نمیبندم ولیی
اصلا تا گفت ولی یه بار رفتم اون دنیا برگشتم
اگر قبول نمیکرد دیگه هیچی قید شرکت را باید میزدم
ولیی مشکلی نیست فقط یکسری شرایط که باید بهتون بگم چطوره برای فردا شب کافه دعوتتون کنم
نفس راحتی کشیدم و گفتم
- راستش نمیدونم , باشه هر طور شما راحتیت چه ساعتی ؟؟
+ ۸ شب کافه سئول
- بله حتما میام
+ پس ادامه حرف را فردا میزنیم
- بله حتما
- خیلی ممنون خدانگه دار آقای جئون , تا فردا
+ خدافظ
رفتم بیرون و همینطور که تو خودم بودم یهو سوبوک جلووم ظاهر شد
چی شد ؟؟
-تو باید همیشه یهو عین جن ظاهر شی ؟
چقد غر میزنی تو ! بگو ببینم چی شد ؟؟
-هیچی ٫ گفت یه سری شرایط را باید بگه
اونم تو کافه
چییی؟؟ کافههه؟؟ چه چیزااا
- مجبورم دیگه
رگ غیرت ام درد میکنه چقد
خندم گرفته بود
- چی میگی اخه؟ مجبورم خب
پس منم میام
- دیدی که الان بیرون ات کرد , بیایی باز میخواد پرتت کنه بیرون
هوفف یعنی بزارم با یه مرد تنها بری کافه
- مگه میخواددد استغفرالله دهن منو وا میکنه بازم اونجا آدمم
اصلا به من چه هرکار میخوایی بکن , بریم بابا
- قهر نکن اوپااا
الان چی گفتی
- قهر نکن
نه نه بعدش
- اوپاااا
خب خوشم اومد مخ ام را زدی , بریم دیگه
- باشه :)
رفتیم سمت ماشینن......
بچه ها اگه انتقادی چیزی دارین بگین
ممنون میشم حمایت کنین 🤍لاو یو
۸.۳k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.