زیر سایه ی آشوبگر p29

تا ساعت ۱۱ و ۴۰ دقیقه اتفاقی نیوفتاد رأس اون ساعت مردی بشکنی زد و به زن ها اشاره کرد برن بیرون
بعد از رفتنشون اومد جلو و گفت:
_خب امشب اینجا جمع شدیم تا خرید و فروش داروی coercive* رو انجام بدیم
مردی با لباس سفید پرسید:
_قرار بوده مراحل پایانیش کامل بشه...اینی که میخواید به ما بدید کامل شده ؟؟؟
مرد گفت:
_نه متاسفانه ...سازنده ی این دارو کشته شده و کسی خبر نداره قبل از مرگش فرمول رو تکمیل کرده یا نه....ولی ما داریم تلاش خودمون رو میکنیم که کاملش کنیم....یه سری مشکلات دیگه هم هست این که نسخه کمی از این دارو وجود داره و این بخاطر کمیاب بودن مواد تشکیل دهندشه
مرد سفید پوش و چاق دیگری در حالی دود پیپش رو بیرون میداد گفت:
_کامل نشده اش به چه درد ما میخوره؟...وقتی فقط چند ساعت روی افرادمون تاثیر داره نمی ارزه به پولی که قراره بابتش پرداخت کنیم
سوکجین در گوشم گفت:
_تو میدونی راجب چی حرف میزنن؟؟
اروم لب زدم:
_خلاصه میگم...یه دارو که وقتی وارد خون کسی میشه میتونه توسط کسی کنترل بشه يعني اگه هر کاری بهش بگن انجام میده

(کلمه coercive یا brainwashing که در لغت به معنی شست و شوی مغزیه....به اسم داروی کنترل ذهن هم شناخته میشه.... مفهومی است که می‌تونه ذهن انسان را با استفاده از برخی تکنیک‌های روانشناختی تغییر داده یا کنترل کنه)
(چنین دارویی در اصل وجود نداره ولی در این داستان اسم یه تکنیک روانشناسی که باعث کنترل مغز انسان میشه رو روی اون دارو گذاشتن ولی در اصل این دارو اسمی نداره)