چند پارتی یونگی
چند پارتی یونگی
درخواستی
موضوع :اینه که تو عضو هشتم بی تی اس و دوست دختر یونگی هستی و یه بار پات پیچ میخوره و باعث میشه ربات پات پاره بشه و باید عمل کنی اما به شدت از اتاق عمل میترسی و میگی نمیخوام برم اما بالاخره عمل میکنی
رسیدیم بیمارستان
ویو راوی
ا.ت خیلی ترسیده بودش
پرستار:خانم لطفا برین لباس های عمل تون رو به پوشین
ا.ت: چ...چ...ی...باشه(لرزون )
یونگی منتظر بود ا.ت لباس هاشو بپوشه تو اتاق چون که نمی تونست خودش بره تو پرستار به ا.ت کمک می کردن چون پاش آسیب دیده بود
موبایل یونگی زنگ خورد
مکالمه
یونگی:بله
....:سلام آقای مین شما کجا هستین
یونگی:تهیونگ مسخره بازی در نیار حداقل مثل آدم صدات رو تغییر بده صدای....من اروممم
تهیونگ:وای هیونگ عصبی نباش دیگههه
شوخیه
یونگی:شوخیت بدرد خودت می خوره چی شده باز
تهیونگ:یه سورپرایز دارم برات
یونگی:یااا ابلفظ سورپرایز هایی که تو برای آدم درست می کنی حتی از تولد جین که بردینش تو یه اتاق که یه دختر با حو...له بود هم بد تره
تهیونگ:😂😂😂😂😂😂😂
تلفن قطع شد
یونگی :مزاحممم
جونکوک:هیونگگگگگگ
نامجون:آروم باش جونکوک بیمارستان هستیم
جین:یاع یاع یاععع
یونگی:وای این خوب بود حداقل
جیهوپ:چی گفتییییی
یونگی:هیچی
ا.ت: یونگییییییییی بیا
یونگی رفت پیش ا.ت
ا.ت :من می ترسم عوضیییییییی(بغض)
یونگی:عههه گوگولی من اینجوری نکن
ا.ت:تو منو مجبور کردی بیام اینجاااااا(بغض و داشت محکم ضربه می زد به سینه یونگی)
یونگی:آرومممم عزیزم ببخشید ولی به سلاح خودته به جام مننن
ا.ت:(بغض)
یونگی:بغض نکن کوچولو موچولوی من(کیوت )
ا.ت:با...ش
یونگی:آفرین ببین بچه ها اومدن که وقتی از عمل برگشتی پیشت باشن تازه منم عمل کردم شونه هام رو
ا.ت: می....می....دونممم
یونگی:(لبخند)
دکتر:خانم لطفا با ما همکاری کنین و روی تخت دراز بکشین
ا.ت:...........چ....شم
پرستار:نترسین شما بیهوش میشین و هیچ دردی حس نمی کنین
ا.ت:.....
یونگی:خدافظ نفسم(لبخند لثه ای )
ا.ت رو رو تخت گذاشتن و بردن اتاق عمل
بیهوشش کردن
و شروع کرد(بخدا من نمی دونم تو اتاق عمل چیکار می کنن فقط بی هوشی رو می دانم😂😂)
ویو یونگی
۲ ساعت گذشته بچه ها نوشیدنی گرفتن غذا گرفتن حوصلشون هم کاملا سر رفته
منم هیچی از اون موقع نخوردم
جیمین:هی یونگی بیا این نوشابه رو بخور
یونگی:نمی خورم
جیمین :مسخره بازی در نیار بخور
یونگی:هوففف باش
۵ مین بعد دکتر اومد
یونگی:دکتر چیشدش حالش چطوره
دکتر:عمل به خوبی پیش رفت و ایشون سال هستن همین طور پاشون
یونگی:می تونم ببینمش
دکتر :ایشون هنوز بیهوش هستن جناب آقای مین
یونگی:اشکال ندارع
دکتر:پس بفرمایید برید اتاقه......(شماره اتاق)
یونگی:باشه بچه ها بیاین
ادامه دارد....
درخواستی
موضوع :اینه که تو عضو هشتم بی تی اس و دوست دختر یونگی هستی و یه بار پات پیچ میخوره و باعث میشه ربات پات پاره بشه و باید عمل کنی اما به شدت از اتاق عمل میترسی و میگی نمیخوام برم اما بالاخره عمل میکنی
رسیدیم بیمارستان
ویو راوی
ا.ت خیلی ترسیده بودش
پرستار:خانم لطفا برین لباس های عمل تون رو به پوشین
ا.ت: چ...چ...ی...باشه(لرزون )
یونگی منتظر بود ا.ت لباس هاشو بپوشه تو اتاق چون که نمی تونست خودش بره تو پرستار به ا.ت کمک می کردن چون پاش آسیب دیده بود
موبایل یونگی زنگ خورد
مکالمه
یونگی:بله
....:سلام آقای مین شما کجا هستین
یونگی:تهیونگ مسخره بازی در نیار حداقل مثل آدم صدات رو تغییر بده صدای....من اروممم
تهیونگ:وای هیونگ عصبی نباش دیگههه
شوخیه
یونگی:شوخیت بدرد خودت می خوره چی شده باز
تهیونگ:یه سورپرایز دارم برات
یونگی:یااا ابلفظ سورپرایز هایی که تو برای آدم درست می کنی حتی از تولد جین که بردینش تو یه اتاق که یه دختر با حو...له بود هم بد تره
تهیونگ:😂😂😂😂😂😂😂
تلفن قطع شد
یونگی :مزاحممم
جونکوک:هیونگگگگگگ
نامجون:آروم باش جونکوک بیمارستان هستیم
جین:یاع یاع یاععع
یونگی:وای این خوب بود حداقل
جیهوپ:چی گفتییییی
یونگی:هیچی
ا.ت: یونگییییییییی بیا
یونگی رفت پیش ا.ت
ا.ت :من می ترسم عوضیییییییی(بغض)
یونگی:عههه گوگولی من اینجوری نکن
ا.ت:تو منو مجبور کردی بیام اینجاااااا(بغض و داشت محکم ضربه می زد به سینه یونگی)
یونگی:آرومممم عزیزم ببخشید ولی به سلاح خودته به جام مننن
ا.ت:(بغض)
یونگی:بغض نکن کوچولو موچولوی من(کیوت )
ا.ت:با...ش
یونگی:آفرین ببین بچه ها اومدن که وقتی از عمل برگشتی پیشت باشن تازه منم عمل کردم شونه هام رو
ا.ت: می....می....دونممم
یونگی:(لبخند)
دکتر:خانم لطفا با ما همکاری کنین و روی تخت دراز بکشین
ا.ت:...........چ....شم
پرستار:نترسین شما بیهوش میشین و هیچ دردی حس نمی کنین
ا.ت:.....
یونگی:خدافظ نفسم(لبخند لثه ای )
ا.ت رو رو تخت گذاشتن و بردن اتاق عمل
بیهوشش کردن
و شروع کرد(بخدا من نمی دونم تو اتاق عمل چیکار می کنن فقط بی هوشی رو می دانم😂😂)
ویو یونگی
۲ ساعت گذشته بچه ها نوشیدنی گرفتن غذا گرفتن حوصلشون هم کاملا سر رفته
منم هیچی از اون موقع نخوردم
جیمین:هی یونگی بیا این نوشابه رو بخور
یونگی:نمی خورم
جیمین :مسخره بازی در نیار بخور
یونگی:هوففف باش
۵ مین بعد دکتر اومد
یونگی:دکتر چیشدش حالش چطوره
دکتر:عمل به خوبی پیش رفت و ایشون سال هستن همین طور پاشون
یونگی:می تونم ببینمش
دکتر :ایشون هنوز بیهوش هستن جناب آقای مین
یونگی:اشکال ندارع
دکتر:پس بفرمایید برید اتاقه......(شماره اتاق)
یونگی:باشه بچه ها بیاین
ادامه دارد....
۷۲۷
۱۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.