P 13
سویون بای
_چه دختر بانمکی هست برعکس همه خیلی با ادب بود ولی فکر کنم هیچ دوستی نداره بهتره بیشتر باهاش باشم تا احساس تنهایی نکنه اومم آره وای داره دیر میشه زنگ هم خورده زود دویدم و تند تند از پله ها بالا رفتم رسیدم کلاس در رو باز کردم خدا رو شکر استاد هنوز نیومده رفتم سر جام نشستم تهیونگ نگاهم کرد میخواستم چیزی بگم که استاد درست الان اومد ایششش
استاد خوب بچه ها همانطور که میدونید این امتحان میان ترم
شما هست لطفا همه رو جواب بدید خیلی توی نمره تون تاثیر داره بعد از امتحان میتونید برید خونتون فردا هم یه امتحان دارید بعد از اون میتونید این هفته رو واسه امتحانای ترم اول تون بخونید دخترم برگه ها رو پخش کن
یک ساعت بعد
_همه سوالا رو نوشتم فقط اسمم مونده بود یکم صاف نشستم و کمرم رو قوص دادم هنوز هیچ کس برگه اش رو نداده بود سه ساعت وقت داشتیم به تهیونگ نگاه کردم دیدم سرش توی برگه هست ولی معلومه به چیزی دیگه فکر میکنه اصلا حواسش نبود برگش هم خالی بود یعنی بخاطر دیروز اینطوری شده پس چرا چیزی نمینویسه اگه این امتحان بمونه نمرش میره یه فکری به ذهنم اومد روی برگه خودم اسم تهیونگ رو نوشتم آروم جوری که استاد نفهمه برگه رو از دستش گرفتم این چرا حواسش نیست ولش اونم پر کردم رفتم برگم رو دادم معلم بعد اومدم بیرون ساعت 12 شده بود دیرم شده اول رفتم واسه اون خانم گل و شیرینی خریدم و رفتم به آدرسی که مامان داده حدودا دو ساعت پیشش نشستم بعد هم رفتم کمپانی
تهیونگ ویو
با صدای معلم از افکارم در اومدم
استاد تهیونگ تو برگت رو پر کردی پس چرا نمیدی
+ها به برگه نگاه کردم اصلا نفهمیدم کی دادن من پرش نکردم به جای خالی ا.ت نگاه کردم استاد ا.ت اینجا بود
استاد بله یه ساعت پیش رفت
+پس اون پرش کرده
استاد چیزی گفتی
+نه بفرمایید میتونم برم
استاد بله برو
+ممنون خسته نباشید
چرا با وجود کار دیروزم بازم بهم کمک کرد خدایا الان حتما باید ازش تشکر کنم ولی من که نمیتونم حتی توی صورتش نگاه کنم پس چطور ازش تشکر کنم ولی چیکار داشته که به این زودی رفته نکنه حالش بد باشه یعنی بهش زنگ بزنم قبلا هم شمارش رو داده بود ولی نمیدونم هوف آروم باش تهیونگ آروم گوشی رو برداشتم و شمارش رو گرفتم بعد از دو بوق قطع کرد چرا باز نمیکنه یعنی از دستم ناراحته
_چه دختر بانمکی هست برعکس همه خیلی با ادب بود ولی فکر کنم هیچ دوستی نداره بهتره بیشتر باهاش باشم تا احساس تنهایی نکنه اومم آره وای داره دیر میشه زنگ هم خورده زود دویدم و تند تند از پله ها بالا رفتم رسیدم کلاس در رو باز کردم خدا رو شکر استاد هنوز نیومده رفتم سر جام نشستم تهیونگ نگاهم کرد میخواستم چیزی بگم که استاد درست الان اومد ایششش
استاد خوب بچه ها همانطور که میدونید این امتحان میان ترم
شما هست لطفا همه رو جواب بدید خیلی توی نمره تون تاثیر داره بعد از امتحان میتونید برید خونتون فردا هم یه امتحان دارید بعد از اون میتونید این هفته رو واسه امتحانای ترم اول تون بخونید دخترم برگه ها رو پخش کن
یک ساعت بعد
_همه سوالا رو نوشتم فقط اسمم مونده بود یکم صاف نشستم و کمرم رو قوص دادم هنوز هیچ کس برگه اش رو نداده بود سه ساعت وقت داشتیم به تهیونگ نگاه کردم دیدم سرش توی برگه هست ولی معلومه به چیزی دیگه فکر میکنه اصلا حواسش نبود برگش هم خالی بود یعنی بخاطر دیروز اینطوری شده پس چرا چیزی نمینویسه اگه این امتحان بمونه نمرش میره یه فکری به ذهنم اومد روی برگه خودم اسم تهیونگ رو نوشتم آروم جوری که استاد نفهمه برگه رو از دستش گرفتم این چرا حواسش نیست ولش اونم پر کردم رفتم برگم رو دادم معلم بعد اومدم بیرون ساعت 12 شده بود دیرم شده اول رفتم واسه اون خانم گل و شیرینی خریدم و رفتم به آدرسی که مامان داده حدودا دو ساعت پیشش نشستم بعد هم رفتم کمپانی
تهیونگ ویو
با صدای معلم از افکارم در اومدم
استاد تهیونگ تو برگت رو پر کردی پس چرا نمیدی
+ها به برگه نگاه کردم اصلا نفهمیدم کی دادن من پرش نکردم به جای خالی ا.ت نگاه کردم استاد ا.ت اینجا بود
استاد بله یه ساعت پیش رفت
+پس اون پرش کرده
استاد چیزی گفتی
+نه بفرمایید میتونم برم
استاد بله برو
+ممنون خسته نباشید
چرا با وجود کار دیروزم بازم بهم کمک کرد خدایا الان حتما باید ازش تشکر کنم ولی من که نمیتونم حتی توی صورتش نگاه کنم پس چطور ازش تشکر کنم ولی چیکار داشته که به این زودی رفته نکنه حالش بد باشه یعنی بهش زنگ بزنم قبلا هم شمارش رو داده بود ولی نمیدونم هوف آروم باش تهیونگ آروم گوشی رو برداشتم و شمارش رو گرفتم بعد از دو بوق قطع کرد چرا باز نمیکنه یعنی از دستم ناراحته
۳۸.۶k
۱۸ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.