زندگی نو پارت پنج
#وی
از پله ها اومدن پایین مثل فرشته ها شده بودن
خب بیاین بیرون دیگه
دقیق خونه کناری ویلا ما بود
اومدن داخل
جین برنج سرخ کرده درست کرده بود
دعوتشون کردم داخل
روی کاناپه نشستن
#سو
از در که وارد شدیم خونشون کلاسیک بود و من از چیدمان اون خونه خوشم اومد
وی:سونگ به خاطر امشب متاسفم
-نه تقصیر شما نبود من باید همون کاری که گفتین رو میکردم
جین:پر حرفی بسه بیاین سر میز بشینین
غذای جین خیلی خوش مزه بود
غذارو خوردیم دیگه دیر وقت شده بود
مایا:سو کی میریم خونه
- پا شو بریم
کوک:نسشته بودین!
-نه دیگ پیر وقت
کوک:باش
وی:هر وقت چیزی لازم داشتین به ما زنگ بزنین و یه برگه از جیبش در اورد و به ما داد
روی برگه شماره اعضا بود!!
-شما نباید به یه ارمی شماره بدین
وی:این واسه معذرت خواهی بود
رفتیم خونه
#هوپ
وی توی تمام مدت به شکل خاصی به سو نگاه میکرد
احساس میکنم که به سونگ یه حسی داره
مونی:وی
-هوم
+خوبی
-چطور مگه
+هیچی همش تو فکری
-کی،من،نه بابا ولش کن
#مایا
من از وقتی که اومدیم کره از یکی خوشم میومد بهش زنگ زدن و بهش گفتم(:دو ماه پیش:)
امروز میخوام به سونگ بگم
+سونگ
-بله
+بیا توی اتاقم
-خب بگو
تمام قضیه رو براش تعریف کردم
-حرف واجبت این بود
+یعنی میگی تعجب نکردی!!؟
-نوچ
+چطور
+چون میدونستم
یهو گوشیم زنگ خورد (دوست پسر مایا بود)(جک)
ج-الو
سلام
ج-خوبی
ممنون
ج -چ خبر
سلامتی
ج-میخواستم به چیزی بهت بگم
-بگو
ج-من باید واسه یه ماموریت به امریکا برم
چی
ج-همین
یعنی همو نمیبینیم
ج-چرا من واسه تو هم بلیط گرفتم
ممنون
ج-خواهش میکنم
سو:چی شد
مایا:من واسه پنج ماه میرم آمریکا
سو:چی!!!!!!!!
میرم امریکا
ادامه در پارت بعد....🎀🎡
از پله ها اومدن پایین مثل فرشته ها شده بودن
خب بیاین بیرون دیگه
دقیق خونه کناری ویلا ما بود
اومدن داخل
جین برنج سرخ کرده درست کرده بود
دعوتشون کردم داخل
روی کاناپه نشستن
#سو
از در که وارد شدیم خونشون کلاسیک بود و من از چیدمان اون خونه خوشم اومد
وی:سونگ به خاطر امشب متاسفم
-نه تقصیر شما نبود من باید همون کاری که گفتین رو میکردم
جین:پر حرفی بسه بیاین سر میز بشینین
غذای جین خیلی خوش مزه بود
غذارو خوردیم دیگه دیر وقت شده بود
مایا:سو کی میریم خونه
- پا شو بریم
کوک:نسشته بودین!
-نه دیگ پیر وقت
کوک:باش
وی:هر وقت چیزی لازم داشتین به ما زنگ بزنین و یه برگه از جیبش در اورد و به ما داد
روی برگه شماره اعضا بود!!
-شما نباید به یه ارمی شماره بدین
وی:این واسه معذرت خواهی بود
رفتیم خونه
#هوپ
وی توی تمام مدت به شکل خاصی به سو نگاه میکرد
احساس میکنم که به سونگ یه حسی داره
مونی:وی
-هوم
+خوبی
-چطور مگه
+هیچی همش تو فکری
-کی،من،نه بابا ولش کن
#مایا
من از وقتی که اومدیم کره از یکی خوشم میومد بهش زنگ زدن و بهش گفتم(:دو ماه پیش:)
امروز میخوام به سونگ بگم
+سونگ
-بله
+بیا توی اتاقم
-خب بگو
تمام قضیه رو براش تعریف کردم
-حرف واجبت این بود
+یعنی میگی تعجب نکردی!!؟
-نوچ
+چطور
+چون میدونستم
یهو گوشیم زنگ خورد (دوست پسر مایا بود)(جک)
ج-الو
سلام
ج-خوبی
ممنون
ج -چ خبر
سلامتی
ج-میخواستم به چیزی بهت بگم
-بگو
ج-من باید واسه یه ماموریت به امریکا برم
چی
ج-همین
یعنی همو نمیبینیم
ج-چرا من واسه تو هم بلیط گرفتم
ممنون
ج-خواهش میکنم
سو:چی شد
مایا:من واسه پنج ماه میرم آمریکا
سو:چی!!!!!!!!
میرم امریکا
ادامه در پارت بعد....🎀🎡
۸.۳k
۲۰ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.