يه مافیا نباید عاشق شه ولی....
يه مافیا نباید عاشق شه ولی....
ویو ات: یه سال گذشته بچم به دنیا اومده پسره و اسمش سوهوعه الان دوماهش شده من توی یه شرکت آرایشی بهداشتی کار میکنم حقوقشم خیلی خوبه برای سوهو پرستار گرفتم هانا برای اینکه جیمین شک نکنه کره زندگی میکنه اما بعضی وقتا میاد و بهمون سر میزنه الان اومدم کره و امشب قراره به یه پارتی برم چون هانا خیلی اصرار کرد سوهورو هم به لونا میدم تا ببرتش بیرون و توی پارتی نیارتش.(نکته:لوناا و همه ی دوستای جیمین میدونن ات کجاست و باهاش رفت و آمد دارن ولی به جیمین نمیگن چون قول دادن چیزی بهش نگن)
ویو جیمین:اتو یه ساله ندیدم دلم برای بوی موهاش برای بغلش برای لباش تنگ شده دیوونه شدم از یونگی و بقیه آدرسشو میخوام اما نمیدن میگن نمیدونن کجاست و نمیتونن پیداش کنن دارم دیوونه میشم امشب قراره به یه پارتی برم البته به اصرار نامجون وگرنه حوصله ندارم
**پرش زمانی به شب توی پارتی**
ویو ات:رفتمو یه لباس مجلسی پوشیدم باز نبود سوهو رو به لونا سپردم ولی بعدش تصمیم گرفتم خودم سوهو رو بیرون ببرم چون بوی الکل هم منو هم این بچه رو خفه میکرد داشتم سوهو رو میخوابوندم که ج...جیمینو دیدم باورم نمیشه اون اینجاست ...نمیتونستم از جام تکون بخورم قفل شده بودم جیمین با نگاه متعجبی بهم نزدیک میشد اما من نمیتونستم تکون بخورم
ویو ات: یه سال گذشته بچم به دنیا اومده پسره و اسمش سوهوعه الان دوماهش شده من توی یه شرکت آرایشی بهداشتی کار میکنم حقوقشم خیلی خوبه برای سوهو پرستار گرفتم هانا برای اینکه جیمین شک نکنه کره زندگی میکنه اما بعضی وقتا میاد و بهمون سر میزنه الان اومدم کره و امشب قراره به یه پارتی برم چون هانا خیلی اصرار کرد سوهورو هم به لونا میدم تا ببرتش بیرون و توی پارتی نیارتش.(نکته:لوناا و همه ی دوستای جیمین میدونن ات کجاست و باهاش رفت و آمد دارن ولی به جیمین نمیگن چون قول دادن چیزی بهش نگن)
ویو جیمین:اتو یه ساله ندیدم دلم برای بوی موهاش برای بغلش برای لباش تنگ شده دیوونه شدم از یونگی و بقیه آدرسشو میخوام اما نمیدن میگن نمیدونن کجاست و نمیتونن پیداش کنن دارم دیوونه میشم امشب قراره به یه پارتی برم البته به اصرار نامجون وگرنه حوصله ندارم
**پرش زمانی به شب توی پارتی**
ویو ات:رفتمو یه لباس مجلسی پوشیدم باز نبود سوهو رو به لونا سپردم ولی بعدش تصمیم گرفتم خودم سوهو رو بیرون ببرم چون بوی الکل هم منو هم این بچه رو خفه میکرد داشتم سوهو رو میخوابوندم که ج...جیمینو دیدم باورم نمیشه اون اینجاست ...نمیتونستم از جام تکون بخورم قفل شده بودم جیمین با نگاه متعجبی بهم نزدیک میشد اما من نمیتونستم تکون بخورم
۳.۳k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.