داستان درون و بیرون(پارت ¹⁰)
داستان درون و بیرون(پارت ¹⁰)
🔵🌌💙🌌💙🌌💙🌌🔵
تا شام به حرفش فکر کردم، بعد اینکه شام خوردم سریع رفتم تو تخت خواب، هنوزم حس غریبی میکردم؛ کم کم بقیه هم غذاشونو خوردن و باهم خوابیدیم. شب بیدار شدم و دیدم شدو فقط تو خونس و سگ مون، باز بقیه رفته بودم ماموریت، اهمیت ندادم و خوابیدم. صبح بیدار شدم و سونیک و بقیه رو بیدار کردم تا صبحونه بخوریم، از سونیک پرسیدم:(دیشب کجا بودین؟) گفت:(باز دوباره از بانک دزدی شده بود) صبحونه رو خوردیم، سونیک اونجوری هم که فکر میکردم هم سخت گیر نبود!
ادامه دارد.......
#کمیک#داستان#رمان#سونیک#شدو#ناکلز#تیلز
🔵🌌💙🌌💙🌌💙🌌🔵
تا شام به حرفش فکر کردم، بعد اینکه شام خوردم سریع رفتم تو تخت خواب، هنوزم حس غریبی میکردم؛ کم کم بقیه هم غذاشونو خوردن و باهم خوابیدیم. شب بیدار شدم و دیدم شدو فقط تو خونس و سگ مون، باز بقیه رفته بودم ماموریت، اهمیت ندادم و خوابیدم. صبح بیدار شدم و سونیک و بقیه رو بیدار کردم تا صبحونه بخوریم، از سونیک پرسیدم:(دیشب کجا بودین؟) گفت:(باز دوباره از بانک دزدی شده بود) صبحونه رو خوردیم، سونیک اونجوری هم که فکر میکردم هم سخت گیر نبود!
ادامه دارد.......
#کمیک#داستان#رمان#سونیک#شدو#ناکلز#تیلز
۲.۸k
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.