پارت ۴.دیدار شبانه با او(نفرت و عشقی دوباره)
ویو جیمین
از ماشین پیاده شدم و به سمت دفترم حرکت کردم. سوار اسانسور شدم و دکمه طبقه 17 رو زدم. بالاترین طبقه دفتر کار منه. از اسانسور خارح شدم. به سمت دفترم حرکت میکردم و کارمند هایی که منو می دیدن سر خم میکردن....
وارد اتاق کارم شدم..... چند دقیقه بعد یکی در زد..
~قربان. اجازه هست بیام داخل؟
_بیا داخل
~قربان همانطورکه حدس میزدید خانواده ات یکی از بزرگترین مافیا های کره است... طبق مدارک ما باند مافیایی پدر شما و اونها طی سال های زیادی در رقابت بودن تا قدرتمند بشن... خب یعنی الان باند مافیایی پدر شما قدرتمند تره.. اینم مدارک که نشون میده خانم ات وارث رسمی این باند مافیایی هستند و هر وقت که دلشون بخواد میتونن به عنوان رئیس این کا رو شروع کنن....
_هوم.. ممنونم. میتونی بری
~خسته نباشید..
..
خب پس اگه ات میخواست میتونست باند مافیایی پدرش رو بگیره..... البته فکر نکنم الان این اجازه رو بهش بدن.... اون طوری که من میدونم ته فعلا جانشین هستش
ته هنوزم رابطش با خواهرم رو ادامه داده... بهش حسودیم میشه.... اون میتونه چیزایی که میخواد رو داشته باشه ولی من نه..
....
ویو ات
یه سالی میشه که جیمین رو ندیدم
هنوزم دوستش دارم ولی ازش خبری نیست
ولی نمیدونم چرا ترکم کرد... چرا گزاشت درد بکشم... چرا وقتی بهش نیاز داشتم نبود... اصلا نمیدونن هنوز زندست یا نه....
از حموم خارج شدم... موهامو خشک کردم و لباس پوشیدم..... از پله ها پایین رفتم
مامان ات= صبح به خیر دخترم...
+صبح به خیر همگی
مامان ات= درد کمرت چطوره؟
+ بهتره
ته = نه نیست دروغ نگو😂
..
ته هنوزم اینجاست.. اصلا نمیدونم چرا همش خونه ما.. مگه خودش خونه نداره؟ 😐
ات= اصلا نیست.. به تو چه
ته= خانم ات عصبی شدن
میای بریم بیرون بلکه این کله پوکت یه هوایی بخوره؟ 😂😂
ات= حالا چون اصرار میکنی باشه😂
ته= لباس موتور سواری ت رو بپوش.. میخوام ببینم این بچه میتونه منو ببره یا نه؟! 😅
ات= معلومه که میبرم.. خواهیم دید😏
ته= هر کسی ببازه باید یه رازشو که کسی نمیدونه به اون یکی بگه
ات=قبول
.... ته=
.......
از ماشین پیاده شدم و به سمت دفترم حرکت کردم. سوار اسانسور شدم و دکمه طبقه 17 رو زدم. بالاترین طبقه دفتر کار منه. از اسانسور خارح شدم. به سمت دفترم حرکت میکردم و کارمند هایی که منو می دیدن سر خم میکردن....
وارد اتاق کارم شدم..... چند دقیقه بعد یکی در زد..
~قربان. اجازه هست بیام داخل؟
_بیا داخل
~قربان همانطورکه حدس میزدید خانواده ات یکی از بزرگترین مافیا های کره است... طبق مدارک ما باند مافیایی پدر شما و اونها طی سال های زیادی در رقابت بودن تا قدرتمند بشن... خب یعنی الان باند مافیایی پدر شما قدرتمند تره.. اینم مدارک که نشون میده خانم ات وارث رسمی این باند مافیایی هستند و هر وقت که دلشون بخواد میتونن به عنوان رئیس این کا رو شروع کنن....
_هوم.. ممنونم. میتونی بری
~خسته نباشید..
..
خب پس اگه ات میخواست میتونست باند مافیایی پدرش رو بگیره..... البته فکر نکنم الان این اجازه رو بهش بدن.... اون طوری که من میدونم ته فعلا جانشین هستش
ته هنوزم رابطش با خواهرم رو ادامه داده... بهش حسودیم میشه.... اون میتونه چیزایی که میخواد رو داشته باشه ولی من نه..
....
ویو ات
یه سالی میشه که جیمین رو ندیدم
هنوزم دوستش دارم ولی ازش خبری نیست
ولی نمیدونم چرا ترکم کرد... چرا گزاشت درد بکشم... چرا وقتی بهش نیاز داشتم نبود... اصلا نمیدونن هنوز زندست یا نه....
از حموم خارج شدم... موهامو خشک کردم و لباس پوشیدم..... از پله ها پایین رفتم
مامان ات= صبح به خیر دخترم...
+صبح به خیر همگی
مامان ات= درد کمرت چطوره؟
+ بهتره
ته = نه نیست دروغ نگو😂
..
ته هنوزم اینجاست.. اصلا نمیدونم چرا همش خونه ما.. مگه خودش خونه نداره؟ 😐
ات= اصلا نیست.. به تو چه
ته= خانم ات عصبی شدن
میای بریم بیرون بلکه این کله پوکت یه هوایی بخوره؟ 😂😂
ات= حالا چون اصرار میکنی باشه😂
ته= لباس موتور سواری ت رو بپوش.. میخوام ببینم این بچه میتونه منو ببره یا نه؟! 😅
ات= معلومه که میبرم.. خواهیم دید😏
ته= هر کسی ببازه باید یه رازشو که کسی نمیدونه به اون یکی بگه
ات=قبول
.... ته=
.......
۱.۸k
۱۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.