فیک طلسم شده قسمت ۳۴
جسیکا ترسید و گفت بیا بریم عشقم
خاله اش هم از داخل پنجره داشت اینهارو نگاه میکرد
جکسون برای جسیکا لباس قرمز خرید و جون کوک داشت از حسودی آتیش میگرفت و رفت با یه عالمه دختر اومد مشغول رقصیدن شدن
جسیکا محل نداد اما از درون دغوان بودش
جون کوک داشت با گریه و اشک میخوندش
جکسون گفت بیا بریم عشقم ولش کن
جسیکا خندید و رفت
جون کوک درمیان کلمات اش چیزی گفت
جسیکا ماتش برد و یاد گذشته افتاد اما گفت متاسفم جون کوک خیلی دیره
بس کن لطفا
ما اصلا نمیتونیم باهم باشیم ببخشید اما باید برم
جون کوک به خوندنش ادامه داد
دست جسیکا گرفت و شروع به رقصیدن کرد
جسیکا گفت هیییی ولم کن عوضی پست
متنفرم ازت و جون کوک رو هول داد رفت
خاله اش هم از داخل پنجره داشت اینهارو نگاه میکرد
جکسون برای جسیکا لباس قرمز خرید و جون کوک داشت از حسودی آتیش میگرفت و رفت با یه عالمه دختر اومد مشغول رقصیدن شدن
جسیکا محل نداد اما از درون دغوان بودش
جون کوک داشت با گریه و اشک میخوندش
جکسون گفت بیا بریم عشقم ولش کن
جسیکا خندید و رفت
جون کوک درمیان کلمات اش چیزی گفت
جسیکا ماتش برد و یاد گذشته افتاد اما گفت متاسفم جون کوک خیلی دیره
بس کن لطفا
ما اصلا نمیتونیم باهم باشیم ببخشید اما باید برم
جون کوک به خوندنش ادامه داد
دست جسیکا گرفت و شروع به رقصیدن کرد
جسیکا گفت هیییی ولم کن عوضی پست
متنفرم ازت و جون کوک رو هول داد رفت
۵.۷k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.