🖇 𝚗𝚊𝚞𝚐𝚑𝚝𝚢 𝚖𝚊𝚗𝚊𝚐𝚎𝚛 🖇
🖇 𝚗𝚊𝚞𝚐𝚑𝚝𝚢 𝚖𝚊𝚗𝚊𝚐𝚎𝚛 🖇
🖇 𝚙𝚊𝚛𝚝 𝟸𝟼 🖇
جونگکوک: ات، عزیزم خوبی؟
ات: هوم؟ آره، چرا میپرسی؟
جونگکوک: فقط قیافت یکم نگران بود فکر کردم اتفاقی افتاده.
ات: نه بابا چه اتفاقی.
جونگکوک: اوم.
ات: ببریم دیگه.
جونگکوک: باشه خب چرا عجله داری.
ات: نزدیک ۱ ساعت پاساژ رو گشتیم تا بالاخره یه لباس خواب خیلی باز به چشمش خورد.
جونگکوک: بیبی، بیا ببین این لباسه چه خوشگله.
ات: نگاه معنی دار به جونگکوک*
ات: اگه واسم بگیری پیش کی اینو بپوشم آخه؟
جونگکوک: فقط اجازه داری پیش من این لباسو بپوشی. (تهدید)
ات: پیش تو هم نمی پوشمش.
جونگکوک: هوف. باهام سرو کله نزن ات..... چه رنگیشو میخوای؟
ات: دارم میگم نمی پوشمش.
جونگکوک: مگه دست توعه؟ وقتی با من قرار می زاری همه اجازه ها و کار هایی که میکنی دست منه.
ات: چه ربطی داره؟
جونگکوک: ربطش اینه که من دوستت دارم.
ات: واییی یه چیز بگو با عقل جور در بیاد عزیزم.
____________________
لایک و کامنت یادتون نره🖇🌚🖤
🖇 𝚙𝚊𝚛𝚝 𝟸𝟼 🖇
جونگکوک: ات، عزیزم خوبی؟
ات: هوم؟ آره، چرا میپرسی؟
جونگکوک: فقط قیافت یکم نگران بود فکر کردم اتفاقی افتاده.
ات: نه بابا چه اتفاقی.
جونگکوک: اوم.
ات: ببریم دیگه.
جونگکوک: باشه خب چرا عجله داری.
ات: نزدیک ۱ ساعت پاساژ رو گشتیم تا بالاخره یه لباس خواب خیلی باز به چشمش خورد.
جونگکوک: بیبی، بیا ببین این لباسه چه خوشگله.
ات: نگاه معنی دار به جونگکوک*
ات: اگه واسم بگیری پیش کی اینو بپوشم آخه؟
جونگکوک: فقط اجازه داری پیش من این لباسو بپوشی. (تهدید)
ات: پیش تو هم نمی پوشمش.
جونگکوک: هوف. باهام سرو کله نزن ات..... چه رنگیشو میخوای؟
ات: دارم میگم نمی پوشمش.
جونگکوک: مگه دست توعه؟ وقتی با من قرار می زاری همه اجازه ها و کار هایی که میکنی دست منه.
ات: چه ربطی داره؟
جونگکوک: ربطش اینه که من دوستت دارم.
ات: واییی یه چیز بگو با عقل جور در بیاد عزیزم.
____________________
لایک و کامنت یادتون نره🖇🌚🖤
۴.۶k
۲۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.