♡ p1
♡ p1
--------------
مثل همیشع با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم ،دست و
صورتمو شستم و رفتم سمت جائی که همیشه میرفتم
اما اینبار فرق داشت یه دلشوره ی عجیبی داشتم چرا ؟
چون قرار بود با بزرگترین مافیای کره قمار کنم یا اینکه
قرار بود ریس سابقمو دوبارع ملاقات کنم ؟
لعنتی بوی عطر تلخش"یعنی قرارع دوباره اون مرد
سرد و خشنو ملاقات کنم ؛کسی که بهم بی رحم بودنو
محکم بودنو یاد داد ،ارع درسته قرار دوباره ببینمش
______________________
Lona
وارد اون قمار خونه شدم ؛ اون بوی چندش الکل و
سیگار "قیافه های ادمای بازنده ،یعنی منم قراره مث
اونا شم ،به این مبارزه حس خوبی نداشتم من هنوزم
نسبت بهش ضعض داشتم ...........
وارد سالن شدم یه در سیاه ِ دارک ته سالن بود که با
اشاره ی خدمتکار فهمیدم که اون جا قراره با جونگ
ملاقات کنم ،دروغ چرا ولی نمیخوایتم ترسمو نسبت
بهش نشون بدم ،نمیخواستم بدونه مث قبلا ام
ارع درسته ما فقط ریس و زیر دست نبودیم ما دو
از هم جدا شدیم ولی چرا ،چون اون
بخواطر پدرش به من خیانت کرد یا من، بخواطر
انتقام به پلیس لوش دادم
______________________
دختر وارد اتاق شد ،اما کسی نبود ناگهان نفسای داغ
کسیو پشت گردنش حس کرد درسته خودش بود
عطرش هنوز همون بوی دیونه کننده رو میداد اما
دخترک بغض کرده بود ، چرا ؟ چون میترسید؟چون
دلش تنگ شده بود؟
جانگ این سوکت مهیب و شکوند
(جونگ+ لونا×)
+میبینم که تغیر نکردی ،ولی اینجا یه چیزی درست
بزرگتر شدی .عاقل تر شدی ، دیگه اون بچه ی تخس
نیستی برات خوشحالم
× بنظرتون بهتر نیس شروع کنیم
+درسته اما قبلش باید در مورد شرایط صحبت کنیم
درسته؟
× البته ،خدتون میدونی که من چی میخوام درسته؟
× البته ولی من تورو میخوام
___________________
Lona
با این حرفش ترسیدم ولی قبول کردم ، بازی شروع شد
سه ساعت تو این اتاق لعنتی باهاش گیر افتاده بودم
یه سر درد بدی داشتم یهنی قرار بود چی بشه
من اون محموله رو میخواستم باید باندمو از افت کردن
نجات بدم ،باید من ببرم .......
--------------
مثل همیشع با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم ،دست و
صورتمو شستم و رفتم سمت جائی که همیشه میرفتم
اما اینبار فرق داشت یه دلشوره ی عجیبی داشتم چرا ؟
چون قرار بود با بزرگترین مافیای کره قمار کنم یا اینکه
قرار بود ریس سابقمو دوبارع ملاقات کنم ؟
لعنتی بوی عطر تلخش"یعنی قرارع دوباره اون مرد
سرد و خشنو ملاقات کنم ؛کسی که بهم بی رحم بودنو
محکم بودنو یاد داد ،ارع درسته قرار دوباره ببینمش
______________________
Lona
وارد اون قمار خونه شدم ؛ اون بوی چندش الکل و
سیگار "قیافه های ادمای بازنده ،یعنی منم قراره مث
اونا شم ،به این مبارزه حس خوبی نداشتم من هنوزم
نسبت بهش ضعض داشتم ...........
وارد سالن شدم یه در سیاه ِ دارک ته سالن بود که با
اشاره ی خدمتکار فهمیدم که اون جا قراره با جونگ
ملاقات کنم ،دروغ چرا ولی نمیخوایتم ترسمو نسبت
بهش نشون بدم ،نمیخواستم بدونه مث قبلا ام
ارع درسته ما فقط ریس و زیر دست نبودیم ما دو
از هم جدا شدیم ولی چرا ،چون اون
بخواطر پدرش به من خیانت کرد یا من، بخواطر
انتقام به پلیس لوش دادم
______________________
دختر وارد اتاق شد ،اما کسی نبود ناگهان نفسای داغ
کسیو پشت گردنش حس کرد درسته خودش بود
عطرش هنوز همون بوی دیونه کننده رو میداد اما
دخترک بغض کرده بود ، چرا ؟ چون میترسید؟چون
دلش تنگ شده بود؟
جانگ این سوکت مهیب و شکوند
(جونگ+ لونا×)
+میبینم که تغیر نکردی ،ولی اینجا یه چیزی درست
بزرگتر شدی .عاقل تر شدی ، دیگه اون بچه ی تخس
نیستی برات خوشحالم
× بنظرتون بهتر نیس شروع کنیم
+درسته اما قبلش باید در مورد شرایط صحبت کنیم
درسته؟
× البته ،خدتون میدونی که من چی میخوام درسته؟
× البته ولی من تورو میخوام
___________________
Lona
با این حرفش ترسیدم ولی قبول کردم ، بازی شروع شد
سه ساعت تو این اتاق لعنتی باهاش گیر افتاده بودم
یه سر درد بدی داشتم یهنی قرار بود چی بشه
من اون محموله رو میخواستم باید باندمو از افت کردن
نجات بدم ،باید من ببرم .......
۴.۸k
۲۲ بهمن ۱۴۰۱