پارت ۳

.
.
.
تکرار :کردم هر برنامه ای که ممکنه داشته باشم؟ اگر نام خانوادگی متفاوتی داشتم اگر پدری داشتم که دندان پزشک بود و مادری داشتم که در خانه می ماند مدیر طوری با من رفتار نمی کرد که انگار آینده چیزی است که ممکن باشد به آن فکر کرده باشم با دندانهای به هم فشرده گفتم: «من سال ماقبل آخرم سال دیگه با حداقل دو ترم کالج تضمینی فارغ التحصیل میشم نمرات امتحاناتم برای بورسیه یوکان مناسب،ان که یکی از بالاترین دوره های علوم

آماری کشور رو داره

آقای مدیر ایوری اخم کرد. علوم آماری؟»

ارزیابی ریسک آماری نزدیک ترین رشته ای بود که برای کسب تخصص هم زمان در پوکر و ریاضیات در دسترس داشتم به علاوه یکی از پرتقاضاترین

رشته های استخدامی در دنیا بود.

به ریسکهای حساب شده علاقه مندی خانم گرمبز؟
مثل تقلب؟ نمیتوانستم به خودم اجازه دهم از این عصبانی تر شوم. در عوض خودم را در حال بازی شطرنج تصور کردم. حرکات را در ذهنم انجام دادم دخترهایی مثل من اجازه ندارند از کوره

در بروند. با خونسردی :گفتم من تقلب نکردم درس خوندم. زمان جور کرده بودم؛ در کلاسهای دیگر بین نوبت های کاری شبها دیرتر از زمانی که باید میخوابیدم بیدار میماندم میدانستم آقای بیتس به امتحانات انجام ناپذیر مشهور است که باعث میشد بخواهم تعریف جدیدی از انجام پذیری ارائه دهم یک بار هم که شده جای اینکه ببینم چقدر میتوانم کم

بگذارم میخواستم ببینم چقدر میتوانم پیش بروم. و این چیزی بود که در ازای تلاشم دریافت کردم چون دخترهایی مثل من در امتحانات انجام ناپذیر ممتاز نمیشدند. در حالی که سعی میکردم عصبانی یا بدتر رنجیده به نظر نرسم گفتم دوباره امتحان میدم دوباره هم همین نمره

رو میگیرم.»

و اگه بهت بگم آقای بیتس به امتحان جدید آماده کرده چی

میگی؟ همه سؤالها جدیدن و به همون سختی امتحان اول.

حتی مکث نکردم امتحان میدم.