مُـ دّیّـ ـر هُـ تِـ لِ مُـ ونّ🌘
مُـدّیّــر هُـتِـلِ مُـونّ🌘
part : eleven
کوک ویو:
+ععع ولم کننن
بردمش تو اتاقمرفتم سمت حموم و
تو وانی که پر کف بود گذاشتمش
دلباسامو در اوردم
که دیدم ا/ت به طرز خیلی کیوتی
خجالت کشیده و رفته زیر کفا
_وای فکر نمی کردم انقدر خجالت
بکشی
+.....
از زیر بغل بلندش کردمو خودمو زیرش جا دادم
(اول خودش خوابیده بعد ا/ت)
_میدونی من چرا اوردمت اینجا؟
+نه...
_خب...چون وقتی توی هتل دیدمت بهت علاقه مند شدم
_فکر میکردم این فقط دوست داشتنه ولی... من عاشقت بودم
+ولی تو هیچی از من نمی دونی
_بخاطر همین اوردمت اینجا
دستمو از لای سینش رد کردم و شونشو کرفتم
_عا می دونم دارم زیاده روی میکنم
+خوبه خودتم میدونی
_راستی امشب یه مهمونی توی بار دعوتیم
+لابد با...
_با مافیا ها
+صب کن تو مافیایی؟!
_اره،اما لازم نیست بترسی
+خب تا لانم مهربونیتو ثابت کردی
_راستی، بهت یه ساعت میدم که میتونی باهاش بهم زنگ بزنی
+واقعا لازمه؟
_خب اونجا من دشمن کم ندارم
_و احتمال اینکه از یکی بهت دست بزنه زیاده
+خب
_پس هر وقت پیدام نکردی یا یکی داشت اذیتت نیکرد کافیه بهم زنگ بزنی
+عام باشه
_راستی لباس باز سعی کن نپوشی و لباست باسید رسمی باشه
+خب این خیلی سخته چون هر لباسی برام گرفتی بازه
_اگه دوست داشتی میتونیم بریم بازار
+خب واقعیتش حوصله ندارم
+پس فکر کنم اینترنتی سفارش بدیم بهتره
_اینم خوبه
_تو خیلی زیبایی
_دوست دارم بدونم طعم لبات چه شکلیِ
+فکر نکنم به این زودیا بفهمی
_خب داری بهم پا میدی
+شاید(خنده ریز)
بستتونهههه
امروز میزارم دیگه
کامنتا: ادمین مهربان🗿
part : eleven
کوک ویو:
+ععع ولم کننن
بردمش تو اتاقمرفتم سمت حموم و
تو وانی که پر کف بود گذاشتمش
دلباسامو در اوردم
که دیدم ا/ت به طرز خیلی کیوتی
خجالت کشیده و رفته زیر کفا
_وای فکر نمی کردم انقدر خجالت
بکشی
+.....
از زیر بغل بلندش کردمو خودمو زیرش جا دادم
(اول خودش خوابیده بعد ا/ت)
_میدونی من چرا اوردمت اینجا؟
+نه...
_خب...چون وقتی توی هتل دیدمت بهت علاقه مند شدم
_فکر میکردم این فقط دوست داشتنه ولی... من عاشقت بودم
+ولی تو هیچی از من نمی دونی
_بخاطر همین اوردمت اینجا
دستمو از لای سینش رد کردم و شونشو کرفتم
_عا می دونم دارم زیاده روی میکنم
+خوبه خودتم میدونی
_راستی امشب یه مهمونی توی بار دعوتیم
+لابد با...
_با مافیا ها
+صب کن تو مافیایی؟!
_اره،اما لازم نیست بترسی
+خب تا لانم مهربونیتو ثابت کردی
_راستی، بهت یه ساعت میدم که میتونی باهاش بهم زنگ بزنی
+واقعا لازمه؟
_خب اونجا من دشمن کم ندارم
_و احتمال اینکه از یکی بهت دست بزنه زیاده
+خب
_پس هر وقت پیدام نکردی یا یکی داشت اذیتت نیکرد کافیه بهم زنگ بزنی
+عام باشه
_راستی لباس باز سعی کن نپوشی و لباست باسید رسمی باشه
+خب این خیلی سخته چون هر لباسی برام گرفتی بازه
_اگه دوست داشتی میتونیم بریم بازار
+خب واقعیتش حوصله ندارم
+پس فکر کنم اینترنتی سفارش بدیم بهتره
_اینم خوبه
_تو خیلی زیبایی
_دوست دارم بدونم طعم لبات چه شکلیِ
+فکر نکنم به این زودیا بفهمی
_خب داری بهم پا میدی
+شاید(خنده ریز)
بستتونهههه
امروز میزارم دیگه
کامنتا: ادمین مهربان🗿
۴.۱k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.