زمان حال :
زمان حال :
ا/ت با بی اعتنایی وارد اتاق به مخصوص و بزرگ روان پزشک جدیدش شد یه خانم با لباسه باز که روش پیرهن سفید پوشیده بود و موهایه بلندشو دوروبرش ریخته بود و ارایشه سنگینی کرد
دلم میخواست همین الان از اینجا فرار کنم
اون زن وقتی منو دید نگاه عجیبی به سر تا پام کرد
joly : بیا بشین
ا/ت دست هاشو تو یه جیب شلوار مخصوص بیمارستان کرد و رویه صندلی لم داد
Joly:اصلا از ادمایی که اینقدر بی ادب ان خوشم نمیاد!
a, t:خواستم ببینم کی سر ش تو زندگی منه بزنم جومجمشو خورد کنم فهمیدم تویی
جولی یپوزخندی زد و روپوش سفیدش رو دراورد و شونه هایه لختش کاملا معلوم شد و نگاهی به پرونده پزشکی ا/ت کرد
Joly :بنظر میرسه جز افسردگی سطح 2 یه روانی سطح 8 ام هستی!
a, t :منم فهمیدم یه.. ه... زه لول بالایی
جولی که انگار بهش برنخورده ولی کمی عصبی شده خودشو خونسرد نشون میده گفت
Joly:دختر جون سن سالت به این حرفا نمیخوره من حداقل یکی دارم که خرجمو بده و از زندگیم لذت ببرم از پایین تورو نگاه کنم ولی
تو جز بدبختی چیزه دیگه داری؟
راستی میگفت من جز بدبختی چیزه دیگه ای دارم؟
ا/ت بدون جواب عصب باز صندلیش پاشد و به سمت در رفت دستگیرشو کشید
a, t:فردا زحمت نکش تا اینجا بیای اخراجی
و از اتاق خارج شد بدجور اعصابش خورد شده بود
و کمک رویه صندلی منتظرش بود
Kook:چرا انقدر سریع بیرون اومدی ؟!
a, t:رئیس بیمارستان میشناسی؟
Kook:چطور مگه چی میخوای!
a, t:این ه. رزه باید تا فردا اخراج شه
که یهو قفسه سینه ا/ت تیر کشید باعث شد چشم هاش بسته شه و به چیزه دیگه ای فکر نکنه
کوک سریع ا/ت تو بغلش گرفت
Kook:حلش میکنم
و ا/ت براید استایل بغل کرد و به اتاق برد
و دکتر همراه کوک وارد اتاق شد
جیمین ویو:
با اون سردرد لعنتیم خواستم برم دوش بگیرم و لباس عوض کنم کمی بخوابم ولی تو یه کمد دوباره یچیزی منو خیره به خودش کرد!
پابند اب که تو روز سقوط شکوفه هایه گیلاسی 2021 بهش هدیه دادم تو یه محفظه ای قفل شده بهم چشمک میزد اروم جعبه گرفتم رویه تخت نشستم و نوازش گرانه خاک هایه رویه محفظه رو کنار زدم و در محفظه باز کردم
پابند هنوز هم درخشش خودشو داشت البته با خاطراتش رقصیدن زیره بارون. سقوط گلبرگ هایه درخت گیلاس، غرق شدن تو یه بالشت ها و..
Jimin:اگه برم محله کاره جولی کسی بهم نمیگه که چرا اینجایی
مگه نه؟
جیمین بدون هیچ درنگی لباس نو پوشید و به سمت بیمارستان حرکت و دسته گل قرمز رنگی هم با خودش برد با وارد شدنش به سمته پذیرش رفت مطمئم برایه پیدا کردن اتاق همسرش نیاز به راهنمایی نداشت اما
Jimin:شماره اتاقی به اسم کیم ا/ت میخواستم!
Pazirs:اتاق 378
Jimin:ممنون
ا/ت با بی اعتنایی وارد اتاق به مخصوص و بزرگ روان پزشک جدیدش شد یه خانم با لباسه باز که روش پیرهن سفید پوشیده بود و موهایه بلندشو دوروبرش ریخته بود و ارایشه سنگینی کرد
دلم میخواست همین الان از اینجا فرار کنم
اون زن وقتی منو دید نگاه عجیبی به سر تا پام کرد
joly : بیا بشین
ا/ت دست هاشو تو یه جیب شلوار مخصوص بیمارستان کرد و رویه صندلی لم داد
Joly:اصلا از ادمایی که اینقدر بی ادب ان خوشم نمیاد!
a, t:خواستم ببینم کی سر ش تو زندگی منه بزنم جومجمشو خورد کنم فهمیدم تویی
جولی یپوزخندی زد و روپوش سفیدش رو دراورد و شونه هایه لختش کاملا معلوم شد و نگاهی به پرونده پزشکی ا/ت کرد
Joly :بنظر میرسه جز افسردگی سطح 2 یه روانی سطح 8 ام هستی!
a, t :منم فهمیدم یه.. ه... زه لول بالایی
جولی که انگار بهش برنخورده ولی کمی عصبی شده خودشو خونسرد نشون میده گفت
Joly:دختر جون سن سالت به این حرفا نمیخوره من حداقل یکی دارم که خرجمو بده و از زندگیم لذت ببرم از پایین تورو نگاه کنم ولی
تو جز بدبختی چیزه دیگه داری؟
راستی میگفت من جز بدبختی چیزه دیگه ای دارم؟
ا/ت بدون جواب عصب باز صندلیش پاشد و به سمت در رفت دستگیرشو کشید
a, t:فردا زحمت نکش تا اینجا بیای اخراجی
و از اتاق خارج شد بدجور اعصابش خورد شده بود
و کمک رویه صندلی منتظرش بود
Kook:چرا انقدر سریع بیرون اومدی ؟!
a, t:رئیس بیمارستان میشناسی؟
Kook:چطور مگه چی میخوای!
a, t:این ه. رزه باید تا فردا اخراج شه
که یهو قفسه سینه ا/ت تیر کشید باعث شد چشم هاش بسته شه و به چیزه دیگه ای فکر نکنه
کوک سریع ا/ت تو بغلش گرفت
Kook:حلش میکنم
و ا/ت براید استایل بغل کرد و به اتاق برد
و دکتر همراه کوک وارد اتاق شد
جیمین ویو:
با اون سردرد لعنتیم خواستم برم دوش بگیرم و لباس عوض کنم کمی بخوابم ولی تو یه کمد دوباره یچیزی منو خیره به خودش کرد!
پابند اب که تو روز سقوط شکوفه هایه گیلاسی 2021 بهش هدیه دادم تو یه محفظه ای قفل شده بهم چشمک میزد اروم جعبه گرفتم رویه تخت نشستم و نوازش گرانه خاک هایه رویه محفظه رو کنار زدم و در محفظه باز کردم
پابند هنوز هم درخشش خودشو داشت البته با خاطراتش رقصیدن زیره بارون. سقوط گلبرگ هایه درخت گیلاس، غرق شدن تو یه بالشت ها و..
Jimin:اگه برم محله کاره جولی کسی بهم نمیگه که چرا اینجایی
مگه نه؟
جیمین بدون هیچ درنگی لباس نو پوشید و به سمت بیمارستان حرکت و دسته گل قرمز رنگی هم با خودش برد با وارد شدنش به سمته پذیرش رفت مطمئم برایه پیدا کردن اتاق همسرش نیاز به راهنمایی نداشت اما
Jimin:شماره اتاقی به اسم کیم ا/ت میخواستم!
Pazirs:اتاق 378
Jimin:ممنون
۴.۶k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.