چندپارتی| وقتی توی دانشگاه... (𝙋/2)
چندپارتی| وقتی توی دانشگاه... (𝙋/2)
_ه..هیچی..
نگاهشو ازت گرفت و نشست رو صندلیش..
به لونا نگاه کردی.. صورتش حالت نگرانی داشت..
_چیزی شده؟
لونا:میدونی که میخوام خوشحالیتو ببینم..نمیخوام این فرصتو از دست بدی... میدونی که پسرا زود دل میبندن ؟ .. بهش اعتراف کن تا ینفر دیگه اینکارو نکرده..
_ولی من..
صدای باز شدن در حرفتو قطع کرد
استاد بود..
با نگاه، به لونا فهموندی که بعدا حرف میزنین.
توجهتو دادی به استادت و منتظر موندی تا کلاس تموم شه
.
بلاخره کلاس تموم شد استاد رفت توهم وسایلتو جمع کردی..
لونا دستتو گرفت و اروم گفت؛
لونا:زودباش..
عجله کردی و از کلاس زدی بیرون
رفتین سمت سالن رو یکی از میزا نشستین
تا نشستین لونا شروع کرد به حرف زدن
لونا:میدونی که اگه نگی خیلی دیر میشه..
لونا:نذار کسی جاتو بگیره.. تا اخر حسرت میخوریا
لونا:شاید دیدی اونم دوست داره.. هوم؟!
_لونا من..خودمم میترسم که دیر بشه ولی میدونی..میترسم اعتراف کنم و..اون دوسم نداشته باشه..
لونا:ولی حداقل حرف دلتو زدی بهش.. بهتر از اینه تا اخر تو حسرت اینکه میتونستی بگی و نگفتی، بسوزی..
لونا:نکن اینکارو.. اینکارت مساوی با یه عمر بدبختیه..
سکوت کردی و چیزی نگفتی..
که یهو..
.
.
.
.
.
.
.
.
پارت بعدیشو به زودی میذارم..
_ه..هیچی..
نگاهشو ازت گرفت و نشست رو صندلیش..
به لونا نگاه کردی.. صورتش حالت نگرانی داشت..
_چیزی شده؟
لونا:میدونی که میخوام خوشحالیتو ببینم..نمیخوام این فرصتو از دست بدی... میدونی که پسرا زود دل میبندن ؟ .. بهش اعتراف کن تا ینفر دیگه اینکارو نکرده..
_ولی من..
صدای باز شدن در حرفتو قطع کرد
استاد بود..
با نگاه، به لونا فهموندی که بعدا حرف میزنین.
توجهتو دادی به استادت و منتظر موندی تا کلاس تموم شه
.
بلاخره کلاس تموم شد استاد رفت توهم وسایلتو جمع کردی..
لونا دستتو گرفت و اروم گفت؛
لونا:زودباش..
عجله کردی و از کلاس زدی بیرون
رفتین سمت سالن رو یکی از میزا نشستین
تا نشستین لونا شروع کرد به حرف زدن
لونا:میدونی که اگه نگی خیلی دیر میشه..
لونا:نذار کسی جاتو بگیره.. تا اخر حسرت میخوریا
لونا:شاید دیدی اونم دوست داره.. هوم؟!
_لونا من..خودمم میترسم که دیر بشه ولی میدونی..میترسم اعتراف کنم و..اون دوسم نداشته باشه..
لونا:ولی حداقل حرف دلتو زدی بهش.. بهتر از اینه تا اخر تو حسرت اینکه میتونستی بگی و نگفتی، بسوزی..
لونا:نکن اینکارو.. اینکارت مساوی با یه عمر بدبختیه..
سکوت کردی و چیزی نگفتی..
که یهو..
.
.
.
.
.
.
.
.
پارت بعدیشو به زودی میذارم..
۶۱۷
۰۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.