😇فیک ته😇

😇فیک ته😇
ویو ات
داشتم امادا می شدم که سانا داشت مث بز نگا میکرد

ات: ها چته چرا عین بز داری نگا میکنی
سانا : دیدن هر خری عیزم صفا داره
(روح شوگا ( بچه ها یونگی نمورده ها )این وسط
یونگی: خودم تربیتش کردم)
( بچه ها عکس لباس اترو میزارم)
ویو سانا
امروز قرار بود ات بره شرکت منم دلم می خواس برم شرکت تهکوک کامل ببینم
سانا: کوکی ( لوس )
کوک: جونم بیبی
سانا: حالا که ات میره شرکت تو کوک میشه منم بیام
کوک:.....
سانا: لطفا ( کیوت)
کوک: اومممم باشه
سانا: هورا

(بچه ها هم عکس لباس سانا هم لباس اترو میزارم)
ویو ته
امروز قرار بود ات بیاد شرکت امید وارم لونا درباره ی رابطه ی قبلیم حرفی نزنه
( الان شما میگید که مگه ته اترو دوس نداشت نگفت خیانت نکرده بچه ها لونا منشی شرکت ته هست بعدش لونا یه دختر هر..س که هی به ته میچسبه بعد یه روز ته با لونا میره بار ته خیلی مست میکنه ولی لونا نه بعد لونا با ته رابطه جنسی کرد
دیگه خودتون از ذهن منحرفتون یه چی بسازید دیگه)
بلی بلی

بچه ها دستم درد میکنه

شرطا
۵ کام
۱۰ لایک


خدافظ