چهار پارتی از نامجون p²
امروز تولدشه و اینکه گیاه رو به گل ترجیح میده.....
فروشنده سمت گوشه گلفروشی رفت و همراه گلدونی با شکوفه های گیلاس به سمت ا.ت رفت: خب... دخترم... این گلدون یکی از خاص ترین گل هاس... وبرای هدیه دادن مناسبه....
ا.ت گلدون رو از دست فروشنده گرفت و نزدیکه صورتش کرد: این ... خیلی قشنگه..... میتونید یه کارت پستال هم روی این بزارید ؟ همراه با ربان؟
فروشنده پشت میز ایستاده و کارتی از جعبه ایی بیرون آورد: خب بگو... چی بنویسم؟
ا.ت گلدون رو روی میز چوبی گذاشت و بعد از چند دقیقه فکر کردن جواب داد: بنویسید..... تولدت مبارک....پسرک عسلی
فروشنده با خط تحریری شروع به نوشتن روی کارت سفید کرد.....
بعد از چند دقیقه، فروشنده با چسب مخصوص کارت رو روی گلدون چسبوند و پرسید: ربان چه رنگی باشه؟
ا.ت انگشتاش رو به هم گره زد و جواب داد: سبز .... سبز کمرنگ
فروشنده همونطور که ربان رو از کشو بیرون می آورد پرسید : حالا چرا سبز ؟
ا.ت نگاهی به گلدون انداخت و با لبخند جواب داد: اخه..... گلدون سبز پر رنگه .... ترکیب سبز کمرنگ و پررنگ قشنگ میشه....
فروشنده با دقت ربان رو دور گلدون گره زد و به طرف ا.ت برگشت..
ا.ت بعد از حساب کردن پول از مغازه خارج شد و به سمت خونش برگشت....
بعد از رسیدن، ا.ت پالتو مشکی رنگش رو از تنش بیرون آورد و روی جالباسی آویزون کرد
فروشنده سمت گوشه گلفروشی رفت و همراه گلدونی با شکوفه های گیلاس به سمت ا.ت رفت: خب... دخترم... این گلدون یکی از خاص ترین گل هاس... وبرای هدیه دادن مناسبه....
ا.ت گلدون رو از دست فروشنده گرفت و نزدیکه صورتش کرد: این ... خیلی قشنگه..... میتونید یه کارت پستال هم روی این بزارید ؟ همراه با ربان؟
فروشنده پشت میز ایستاده و کارتی از جعبه ایی بیرون آورد: خب بگو... چی بنویسم؟
ا.ت گلدون رو روی میز چوبی گذاشت و بعد از چند دقیقه فکر کردن جواب داد: بنویسید..... تولدت مبارک....پسرک عسلی
فروشنده با خط تحریری شروع به نوشتن روی کارت سفید کرد.....
بعد از چند دقیقه، فروشنده با چسب مخصوص کارت رو روی گلدون چسبوند و پرسید: ربان چه رنگی باشه؟
ا.ت انگشتاش رو به هم گره زد و جواب داد: سبز .... سبز کمرنگ
فروشنده همونطور که ربان رو از کشو بیرون می آورد پرسید : حالا چرا سبز ؟
ا.ت نگاهی به گلدون انداخت و با لبخند جواب داد: اخه..... گلدون سبز پر رنگه .... ترکیب سبز کمرنگ و پررنگ قشنگ میشه....
فروشنده با دقت ربان رو دور گلدون گره زد و به طرف ا.ت برگشت..
ا.ت بعد از حساب کردن پول از مغازه خارج شد و به سمت خونش برگشت....
بعد از رسیدن، ا.ت پالتو مشکی رنگش رو از تنش بیرون آورد و روی جالباسی آویزون کرد
۱۱.۵k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.