عشق روانی پارت پنجم
های گایز ببخشید یکم طول کشید 😅
راستی این پارت اسماته اگه دوست نداری نخون🩷❤️
ویو ات
تو راه مدرسه بودم که یهو یه دستمالی جلوم قرار گرفت و بیهوش شدم
ویو کوک
دیدم ات از مدرسه رفت بیرون منم از فرست استفاده کردم و دزدیدمش
ویو ات
وقتی بیدار شدم دیدم که تو یه اتاق بزرگ و خیلی قشنگم که یهو در باز شد و جونگ کوک اومد داخل و درو بست
×هوی چرا منو دزدیدی
_من ندزدیدمت فقط میخوام از چیزی که مال خودمه استفاده کنم بیب
×اولا به من نگو بیب دوما مثلا میخوای چیکار کنی
_این کار
یکدفعه روم خیمه زد و دستامو با یه دستش بالا سرم قفل کرد و چون زورش زیاد بود نتونستم ازش فرار کنم
×هوی چیکار میک....
که لباشو رو لبام گزاشت و با ولع میب*وسید منم هی تکون میخوردم تا ولم کنه اما اون بدتر میکرد
از لب پایینم یه گاز گرفت که همکاری کنم منم همکاری نکردم که دوباره گاز گرفت و شروع کردم به همکاری
ویو کوک
اه لباش خیلی خوشمزش دلم میخواد تا صبح همینجوری بخورمشون
ویو ات
ولم کرد و رفت کمربندشو در اورم و منم گفتم:
× ترو خدا هر کاری میکنی بکن فقط منو نزن(با ترس)
که یه پوزخند زد و دستامو با کمربند با تخت بست
لباساشو در اورد که چشمامو بستم
×چیکار میکنی؟!
_هیچی فقط میخوام یه شب رویایی برات بسازم
خوب منظورشو فهمیده بودم که گفت:
×چشماتو باز کن بیب
×چشمامو باز کردم که بدن عضله ایش رو دیدم
اون سیکس پکاش و اون دست تتو دارش وای چقدر کراشه....چی میگی ات چت شده؟
ماتم برد که یه پوزخند صدا دار زد و گفت:
_دید زدنت تموم شد؟
×من دیدت نمیزدم
_اره حق با توئه
که یهوشروع کرد به در اوردن لباسام
منم تقلا میکردم اما فایده ای نداشت
که کل لباسام رو در اورد
و منم از خجالت سرخ شدم(اینجوری🤭☺️)😂
بعدشم جونگ کوک سرمو اورد بالا و دوباره شروع به بوس*یدنم کرد و منم همکاری میکردم
بعدشم رفت سراغ...
اصلا بد جایی تموم نکردم 😁
خب خب این پارت شرط نداره چون پارت بعدو الان میزارم❤️🩷
حمایت یادت نره ارمی💜
راستی این پارت اسماته اگه دوست نداری نخون🩷❤️
ویو ات
تو راه مدرسه بودم که یهو یه دستمالی جلوم قرار گرفت و بیهوش شدم
ویو کوک
دیدم ات از مدرسه رفت بیرون منم از فرست استفاده کردم و دزدیدمش
ویو ات
وقتی بیدار شدم دیدم که تو یه اتاق بزرگ و خیلی قشنگم که یهو در باز شد و جونگ کوک اومد داخل و درو بست
×هوی چرا منو دزدیدی
_من ندزدیدمت فقط میخوام از چیزی که مال خودمه استفاده کنم بیب
×اولا به من نگو بیب دوما مثلا میخوای چیکار کنی
_این کار
یکدفعه روم خیمه زد و دستامو با یه دستش بالا سرم قفل کرد و چون زورش زیاد بود نتونستم ازش فرار کنم
×هوی چیکار میک....
که لباشو رو لبام گزاشت و با ولع میب*وسید منم هی تکون میخوردم تا ولم کنه اما اون بدتر میکرد
از لب پایینم یه گاز گرفت که همکاری کنم منم همکاری نکردم که دوباره گاز گرفت و شروع کردم به همکاری
ویو کوک
اه لباش خیلی خوشمزش دلم میخواد تا صبح همینجوری بخورمشون
ویو ات
ولم کرد و رفت کمربندشو در اورم و منم گفتم:
× ترو خدا هر کاری میکنی بکن فقط منو نزن(با ترس)
که یه پوزخند زد و دستامو با کمربند با تخت بست
لباساشو در اورد که چشمامو بستم
×چیکار میکنی؟!
_هیچی فقط میخوام یه شب رویایی برات بسازم
خوب منظورشو فهمیده بودم که گفت:
×چشماتو باز کن بیب
×چشمامو باز کردم که بدن عضله ایش رو دیدم
اون سیکس پکاش و اون دست تتو دارش وای چقدر کراشه....چی میگی ات چت شده؟
ماتم برد که یه پوزخند صدا دار زد و گفت:
_دید زدنت تموم شد؟
×من دیدت نمیزدم
_اره حق با توئه
که یهوشروع کرد به در اوردن لباسام
منم تقلا میکردم اما فایده ای نداشت
که کل لباسام رو در اورد
و منم از خجالت سرخ شدم(اینجوری🤭☺️)😂
بعدشم جونگ کوک سرمو اورد بالا و دوباره شروع به بوس*یدنم کرد و منم همکاری میکردم
بعدشم رفت سراغ...
اصلا بد جایی تموم نکردم 😁
خب خب این پارت شرط نداره چون پارت بعدو الان میزارم❤️🩷
حمایت یادت نره ارمی💜
۶۹۵
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.