فیک تهیونگ ازدواج اجباری

پارت 7
رفتم پایین
جیسو : بلاخره اومدی
اره 😂
جیسو : ببین کوک چی درست کرده واقعا خودمم نمیدونم آخه گفت میخوام یه غذای رستورانی درست کنه 😂
جین هو : هوممم 😋ببینیم چی درست کرده
جیسو : آره
کوک اومد بیرون و غذا رو گذاشت رو میز و در غذا رو باز کرد
جین هو : میگم جیسو من سیر ام خودت بخور
جیسو : کوک میشه بپرسم این چیه؟
کوک : این یه غذای عالیست 👍
جین هو : جیسو تو یذره بخور بعد من می خرم
کوک : من که سم نریختم توش 😐
جین هو : بلاخره جیسو دوستمه و اول باید اون بخوره
جیسو : 😐خیلی ممنون خانم جین هو
جیسو چنگال رو برداشت تا خواست غذا رو برداره هر کاری میکرد غذا در نیومد
جین هو : اینم غذای عالیت اقای سر آشپز 😐
کوک : خودم میدونم سر آشپز عالیم ولی بدیه این غذا که قانون نیوتون رو زیر پا گذاشتم
منو و جیسو خندیدیم
جیسو : هر چی که هست نمیشه باید از اول منو جین هو درست میکردیم
کوک : 😐 اصلاً درست کن خواستم خوبی خودت کنم
اون شب به لطف کوک تا مرز خفگی رفتم شکمم درد گرفت انقدر خندیدم
(فردا)
( از دید تهیونگ )
من مست بودم
و اون شب با دختره خوابیدم
هرچی به جین هو زنگ میزدم جواب نمیداد
هر وقت به اون شب نگاه میکنم اگه منم بودم بر نمیومدم
نمیدونم چرا ولی الان فهمیدم عاشقشم ولی ...ولی مطمئنم اون دیگه منو نمیخواد
یه پیام برای گوشیم اومد فکر کردم جین هو هست و با خوشحالی هر چه تمام پیام رو باز کردم
و وقتی دیدم پیام رو
(لطفا فردا به دادگاه *****)
بیاید همسر شما درخواست طلاق دادن )
اشکام سرازیر شد جین هو چطور تونستی هق لطفا یه فرست دیگه بهم بده 😢هق
این دادهای تهیونگ فایده ایی چون جین هو پیشش نبود
و الان موقع پشیمونی نیست
بقیه رو فردا میزارم گایز😅