پارت48
نوشته بود؛ <br>
سلام!... جونگکوک پسرم<br>
میدونم از من کینه داری اما میخوام من رو ببخشی<br>
من خیلی ضربه محکمی خوردم<br>
میدونم، میدونم نباید اونجوری بهت آسیب میرسوندم باید زودتر بهت میگفتم که پدر مادرت رو از دست دادی جونگکوک عزیز این مبلغ خیلی کمه اما فکر کنم بتونید یه کاری با تهیونگ راه بندازین من دارم میرم کانادا فردا بعد از رفتن به ملاقات پدر مادرت بیا کیلید خونم رو بهت بدم مستقل شو توش <br>
من قراره برم کانادا اقامت بگیرم<br>
دوستت دارم<br>
«جئون» <br>
کوک نگاهی بهم کرد<br>
منم نگاهی به اون<br>
_باز یه نقشه ای داره<br>
+نه کوک منم باهات میام <br>
_هوف باشه<br>
پرش زمانی<br>
کوک فکرش درگیر<br>
بود<br>
رفتم نشستم رویه پاهاش<br>
+نگران چیی تو الان؟ <br>
نگاهم کرد<br>
لبمو یه گاز گرفتو لبخندی زد<br>
_هیچی کوچولو<br>
+اوم مطمئنی؟ <br>
_عام.... <br>
+کوکیا نگران نباش من پیشتم<br>
_عشقم میترسم یه نقشه هایی باز تو سرش باشه<br>
+فکر نکنم خیلی تغییر کرده<br>
_امیدوارم اینجور که تو میگی باشه:) <br>
اروم بوسیدمش<br>
+بریم بخوابیم؟ <br>
_باش<br>
رفتیم بالا دراز کشیدیم<br>
+راستی اقایییی کوککک(چشم قره) <br>
_جونم<br>
+هنوزز یادم نرفتههه هاااا<br>
_چیووو<br>
گفتم<br>
ادامه داردد...
سلام!... جونگکوک پسرم<br>
میدونم از من کینه داری اما میخوام من رو ببخشی<br>
من خیلی ضربه محکمی خوردم<br>
میدونم، میدونم نباید اونجوری بهت آسیب میرسوندم باید زودتر بهت میگفتم که پدر مادرت رو از دست دادی جونگکوک عزیز این مبلغ خیلی کمه اما فکر کنم بتونید یه کاری با تهیونگ راه بندازین من دارم میرم کانادا فردا بعد از رفتن به ملاقات پدر مادرت بیا کیلید خونم رو بهت بدم مستقل شو توش <br>
من قراره برم کانادا اقامت بگیرم<br>
دوستت دارم<br>
«جئون» <br>
کوک نگاهی بهم کرد<br>
منم نگاهی به اون<br>
_باز یه نقشه ای داره<br>
+نه کوک منم باهات میام <br>
_هوف باشه<br>
پرش زمانی<br>
کوک فکرش درگیر<br>
بود<br>
رفتم نشستم رویه پاهاش<br>
+نگران چیی تو الان؟ <br>
نگاهم کرد<br>
لبمو یه گاز گرفتو لبخندی زد<br>
_هیچی کوچولو<br>
+اوم مطمئنی؟ <br>
_عام.... <br>
+کوکیا نگران نباش من پیشتم<br>
_عشقم میترسم یه نقشه هایی باز تو سرش باشه<br>
+فکر نکنم خیلی تغییر کرده<br>
_امیدوارم اینجور که تو میگی باشه:) <br>
اروم بوسیدمش<br>
+بریم بخوابیم؟ <br>
_باش<br>
رفتیم بالا دراز کشیدیم<br>
+راستی اقایییی کوککک(چشم قره) <br>
_جونم<br>
+هنوزز یادم نرفتههه هاااا<br>
_چیووو<br>
گفتم<br>
ادامه داردد...
۲.۶k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.