فیک جین (My sweet love) part19
رفتیم سمت ماشین و سوار شدیم که یونجی گفت
یونجی همه حرفاش با حالت مستیه
(بچه سیم پیچیاش قاطی کرده جین و با یونجون اشتباه گرفته)
یونجی: هققق... یونجونااا...توکه میگفتی...هقق.. دوسم نداریی... پس... هققق... چرا نجاتم دادی... هاا
یونجی:هقق.... ت..و... گفتی... هقق... یکی.. بهتر از من... پیدا کردی... هققق...پس... چرا برگشتی؟
یونجی: حتی... اگه... هقق...بخای...دوباره.. باهم... هقق... باشیم... من.... یکی... دیگرو... دوست دارم... هققق
جین ویو
هوفف فک کنم منو با اکسش اشتباه گرفته بهش گفتن انقد نخوره گوش نکرد ولی چقد پسره عوضیه
واستا کیو دوست داره... باید بفهم پس گفتم
جین: خب... کیو دوست داری؟
یونجی:..کی...کیم سوکجین... هم.. کلاسیمه.. و.. باهم.هققق. تویه خونه...زندگی... هقق... میکنیم... اون... شبیه.. هقق... یه همستر...کیوت و گوگولیه...و...من... هقق... دوسش دارم... هقق... ولی... هقق... فک نکنم... هقق.. اونم... دوسم داشته باشه....
جین ویو
باورم نمیشه اونم منو دوست داره
تا اینو گفت سریع ماشینو زدم کنار داشت اروم اروم اشک میریخت دماغش و چشماش قرمز و خیلی کیوت شده بود نمیتونستم مقاومت کنم
جین: منم دوست دارم پرنسس کوچولو
و همون لحظه بوسه کوچیکی به ل*اش زدم ماشینو روشن کردم و راه افتادم سمت خابگاه یونجی تو طول راه خابش برده بود پس وقتی رسیدیم براید استایل بغلش کردم و گذاشتمش رو تخت کفشاشو از پاش در اوردم و پتو رو روش کشیدم و رفتم تو اتاقم لباسمو عوض کردم و رو تخت دراز کشیدم حرفای یونجی تو سرم تکرار میشد
توکه میگفتی دوسم نداری
گفتی یکی بهتر از من پیدا کردی
هکلاسیمه
شبیه یه همستر کیوت و گوگولیه
دوسش دارم
موندم چجوری منو با اون پسره عوضی اشتباه گرفته بود ولی حداقل فهمیدم حسم دو طرفه است
هوففف بیخیالش فردا همه چی یادش میره بالاخره با هزار تا فکر و خیال خابم برد
لایک=۱۵
کامنت=۱۵
یونجی همه حرفاش با حالت مستیه
(بچه سیم پیچیاش قاطی کرده جین و با یونجون اشتباه گرفته)
یونجی: هققق... یونجونااا...توکه میگفتی...هقق.. دوسم نداریی... پس... هققق... چرا نجاتم دادی... هاا
یونجی:هقق.... ت..و... گفتی... هقق... یکی.. بهتر از من... پیدا کردی... هققق...پس... چرا برگشتی؟
یونجی: حتی... اگه... هقق...بخای...دوباره.. باهم... هقق... باشیم... من.... یکی... دیگرو... دوست دارم... هققق
جین ویو
هوفف فک کنم منو با اکسش اشتباه گرفته بهش گفتن انقد نخوره گوش نکرد ولی چقد پسره عوضیه
واستا کیو دوست داره... باید بفهم پس گفتم
جین: خب... کیو دوست داری؟
یونجی:..کی...کیم سوکجین... هم.. کلاسیمه.. و.. باهم.هققق. تویه خونه...زندگی... هقق... میکنیم... اون... شبیه.. هقق... یه همستر...کیوت و گوگولیه...و...من... هقق... دوسش دارم... هقق... ولی... هقق... فک نکنم... هقق.. اونم... دوسم داشته باشه....
جین ویو
باورم نمیشه اونم منو دوست داره
تا اینو گفت سریع ماشینو زدم کنار داشت اروم اروم اشک میریخت دماغش و چشماش قرمز و خیلی کیوت شده بود نمیتونستم مقاومت کنم
جین: منم دوست دارم پرنسس کوچولو
و همون لحظه بوسه کوچیکی به ل*اش زدم ماشینو روشن کردم و راه افتادم سمت خابگاه یونجی تو طول راه خابش برده بود پس وقتی رسیدیم براید استایل بغلش کردم و گذاشتمش رو تخت کفشاشو از پاش در اوردم و پتو رو روش کشیدم و رفتم تو اتاقم لباسمو عوض کردم و رو تخت دراز کشیدم حرفای یونجی تو سرم تکرار میشد
توکه میگفتی دوسم نداری
گفتی یکی بهتر از من پیدا کردی
هکلاسیمه
شبیه یه همستر کیوت و گوگولیه
دوسش دارم
موندم چجوری منو با اون پسره عوضی اشتباه گرفته بود ولی حداقل فهمیدم حسم دو طرفه است
هوففف بیخیالش فردا همه چی یادش میره بالاخره با هزار تا فکر و خیال خابم برد
لایک=۱۵
کامنت=۱۵
۶.۲k
۱۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.