فیک کوک پارت ۱
اهم اهم
بزار خودمو معرفی کنم من پارک ا.ت ام 13 نوامبر 2000 به دنیا اومدم
من با مامان مجردم زندگی میکردم البته تا پارسال منو اکیپم سوهیون ، ادل ، کامیلا و لورا
سوهیون مثل من کره ایه
با هم تو یه خونه زندگی میکنیم
من سوهیون با بقیه عضای اکیپم خیلی با هم بد بودیم یه با گروه الانم با هم همگروهی شدیم برای یه مدت کوتاه اونجا ما تصمیم گرفتیم رفیقای هم بشیم این داستان برمیگرده به سه سال پیش من از یه سن سال پیش
خوابه یه سری پسرو میدیدم
ولی وقتی وارد خونه مون با دوستام شدم خیلی بد میشد یه چند بار تو خواب حرف میزدم واسه همین دوستام هر شب چکم میکردم یه بار تو خواب تشنم رفتم آب بخورم که دیدم یکی کنارم خوابیده جا خوردم پتو رو کشیده بود رو صورتش پتو رو زدم کنار یه پسر بود شوکه شدم به اتاق نگاه کردم تو آینه خودمو دیدم با یه لباس دیگه صورته اون پسررو تو خواب دیدم دراز کشیدم تا بخوابم شاید برگشتم خونه از خواب که پا شدم خونه تو اتاق خودم بودم دویدم تو آشپزخونه همه داشتن صبحونه میخوردن داستانو تعریف کردم
[ ادل + کامیلا × لورا = سوهین ÷ ا.ت : ]
+ دیشب که اومدم تا چک کنم ببینم داری حرف میزنی که یه هیکل بزرگ با موهای پسرونه ولی با لباس خواب تو
: آره پس دیشب بدن منو اون پسره عوض شده
× دخترا یه نقشه
ما به نوبت پیش ا.ت بخوابیم
وقتی بدن ا.ت با اون پسره عوض بشه پسررو بیدار کنیم و نزاریم بخوابه ببینیم وقتی یکیشون بیداره بدنشون عوض میشه یا نه چطوره
نویسنده : @pproshat.13
بزار خودمو معرفی کنم من پارک ا.ت ام 13 نوامبر 2000 به دنیا اومدم
من با مامان مجردم زندگی میکردم البته تا پارسال منو اکیپم سوهیون ، ادل ، کامیلا و لورا
سوهیون مثل من کره ایه
با هم تو یه خونه زندگی میکنیم
من سوهیون با بقیه عضای اکیپم خیلی با هم بد بودیم یه با گروه الانم با هم همگروهی شدیم برای یه مدت کوتاه اونجا ما تصمیم گرفتیم رفیقای هم بشیم این داستان برمیگرده به سه سال پیش من از یه سن سال پیش
خوابه یه سری پسرو میدیدم
ولی وقتی وارد خونه مون با دوستام شدم خیلی بد میشد یه چند بار تو خواب حرف میزدم واسه همین دوستام هر شب چکم میکردم یه بار تو خواب تشنم رفتم آب بخورم که دیدم یکی کنارم خوابیده جا خوردم پتو رو کشیده بود رو صورتش پتو رو زدم کنار یه پسر بود شوکه شدم به اتاق نگاه کردم تو آینه خودمو دیدم با یه لباس دیگه صورته اون پسررو تو خواب دیدم دراز کشیدم تا بخوابم شاید برگشتم خونه از خواب که پا شدم خونه تو اتاق خودم بودم دویدم تو آشپزخونه همه داشتن صبحونه میخوردن داستانو تعریف کردم
[ ادل + کامیلا × لورا = سوهین ÷ ا.ت : ]
+ دیشب که اومدم تا چک کنم ببینم داری حرف میزنی که یه هیکل بزرگ با موهای پسرونه ولی با لباس خواب تو
: آره پس دیشب بدن منو اون پسره عوض شده
× دخترا یه نقشه
ما به نوبت پیش ا.ت بخوابیم
وقتی بدن ا.ت با اون پسره عوض بشه پسررو بیدار کنیم و نزاریم بخوابه ببینیم وقتی یکیشون بیداره بدنشون عوض میشه یا نه چطوره
نویسنده : @pproshat.13
۱۰۱.۸k
۰۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.