p3
دکتر: چیزی نیست زود خوب میشه میتونه راه بره ولی نباید به پاش فشار بیاره
شوگا: خدا رو شکر اتفاق بدتری نیفتاده
لیسا: ممنون
لیسا رفت سمت دانشگاه سر کلاس نشسته بود که دوستش آلیا ( میراکس نه) رو دید و بغل و اینا
( فکر کردی شوگاعه کور خوندی)
و چند دقیقه بعد شوگا وارد کلاس شد چشای لیسا و شوگا گرد شده بود بعد سلام و اینا
شوگا: چه خوب که تو یه کلاسیم پات بهتره؟
لیسا: یکم درد دارم
شوگا: اگه کمک خواستی بگو راستی اسمت چیه؟
لیسا: لیسا هستم
شوگا: خیلی کیوتی 🫰🏻
لیسا قرمز شده بود و قلبش تند تند میزد
یک سال بعد
ویو لیسا
خوب امروز جشن پایان ترم یه لباس باز پوشیدم و رفتم
ویو شوگا
دیدم لیسا داره میاد لباسش هم خیلی بازه دستش رو محکم گرفتم بردم یه گوشه
( میخواست باهاش حرف بزنه منحرف)
شوگا: این چیه پوشیدی ( بلند)
لیسا: مگه چشه؟
شوگا: ندیدی پسرا چجوری بهت خیره شدن خودت خجالت نمیکشی
لیسا: ن.ن.. نه
شوگا: نشنیدم یه بار دیگه بگو
لیسا به خودش جرعت داد و گفت
شوگا: خدا رو شکر اتفاق بدتری نیفتاده
لیسا: ممنون
لیسا رفت سمت دانشگاه سر کلاس نشسته بود که دوستش آلیا ( میراکس نه) رو دید و بغل و اینا
( فکر کردی شوگاعه کور خوندی)
و چند دقیقه بعد شوگا وارد کلاس شد چشای لیسا و شوگا گرد شده بود بعد سلام و اینا
شوگا: چه خوب که تو یه کلاسیم پات بهتره؟
لیسا: یکم درد دارم
شوگا: اگه کمک خواستی بگو راستی اسمت چیه؟
لیسا: لیسا هستم
شوگا: خیلی کیوتی 🫰🏻
لیسا قرمز شده بود و قلبش تند تند میزد
یک سال بعد
ویو لیسا
خوب امروز جشن پایان ترم یه لباس باز پوشیدم و رفتم
ویو شوگا
دیدم لیسا داره میاد لباسش هم خیلی بازه دستش رو محکم گرفتم بردم یه گوشه
( میخواست باهاش حرف بزنه منحرف)
شوگا: این چیه پوشیدی ( بلند)
لیسا: مگه چشه؟
شوگا: ندیدی پسرا چجوری بهت خیره شدن خودت خجالت نمیکشی
لیسا: ن.ن.. نه
شوگا: نشنیدم یه بار دیگه بگو
لیسا به خودش جرعت داد و گفت
۳.۳k
۱۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.