فیک جونگ کوک پارت ۲۳ (معشوقه)
تهیونگ همش مخالفت میکرد و میگفت ا.ت باید پیش ما بیاد!جیمین هم هرچی تهیونگ میگفت تایید میکرد طبق رای گیری که کردیم تهیونگ و جیمین و یونگی با نزدیک شدن به ا.ت مشکلی نداشتن ولی هوسوک و نامجون و سوک جین مخالف بودن!البته من دلیل مخالفتشون رو درک میکردم چون اونا نگران بودن که ا.ت داخل چیزی کنجکاوی کنه یا بخاطر اون اعضا با هم دشمن بشن و دعوا کنن مثل قضیه امروز من و تهیونگ البته به نظر من که این حرف بی معنی بو چون برای من هیچ چیز بالاتر دوستیم با تهیونگ نبود!همه منتظر رای من بودن اگه با بودن ا.ت مخالفت میکردم از اعضا باید ازش دوری میکردم و برعکس اگه موافقت میکردم اعضا باهاش دوست میشدن و باهاش مشکلی نداشتن چون رای ها سه به یه مساوی بود و رای من رای نهایی حساب میشد!خوب و عمیق دربارش فکر کردم واقعا نمیدونستم باید چه رایی بدم!ولی تهیونگ با نگاه کردناش بهم التماس میکرد که قبول کنم واقعا نمیدونستم باید چه رایی بدم و چیکار کنم برای همین از اعضا چند روز وقت خواستم تا در این باره فکر کنم اعضا هم قبول کردن.بیخیال بحث درباره ی ا.ت شدیم و رفتیم سر اصل مطلب!..../از دید ا.ت:داشتم درس میخوندم که خوابم برد.....وقتی بیدار شدم ساعت هشت شب بود!چقد زود گذشت امروزم همش رفت به خوابیدن-_-بیدار شدم و آب به صورتم زدم سوهیون بهم پیام داده که ساعت هشت و نیم بیام کافه.....(مثلا اسم یه کافه معروف رو گفته)آها اونجا رو میشناسم خیلی معروفه همیشه عکساسو داخل گوشیم میدیدم و دوست داشتم از نزدیک ببینمش!یه دوش گرفتم موهامو خشک کردم بعد از شونه کشیدن بازشون گذاشتم یه پیرهن سفید با آستین توری پوشیدم که یه دامن مشکی تا بالای زانوهام داشت رفتم پایین که بابام گفت:جایی میری؟!/ا.ت:میخوام برم پیش دوستم دعوتم کرده کافه./پدر:منظورت همون پسر تتویی اس(جونگ کوک)/عجب غلطی کردممم رفتم پیش اون پسرا!!!/ا.ت:نه بابا دوستم دختره اسمش سوهیونه-_-/پدر:باشه برو ولی ساعت نه برگردی خونه./ا.ت:باشه بابا خدافظ./بعد گونشو بوسیدم و رفتم بیرون.یکم از راه رو پیاده رفتم ولی بعد چند مین خسته شدم کنار خیابون وایسادم تا ماشین بگیرم ولی هیچکس نمیموند سوهیون همش داشت بهم پیام میداد و میگفت که زودتر برم.بالاخره یه ماشین وایساد بدون اینکه به رانندش نگاهی کنم سوار شدم آدرسو بهش دادم اونم راه افتاد.منم حواسم بهش نبود و داشتم با گوشیم کار میکردم که یهو گفت:میتونی کرایه من پرداخت کنی؟/ا.ت:بله پول همرام هست./راننده:ولی کرایه من پول نیست!/ا.ت:میشه بپرسم چیه؟/راننده:یه بوسه!/چییی این چرا چرت و پرت میگه نگاش کردم ولی نشناختمش ماسک زده بود صداش هم آشنا نبود پس حتما یه راننده مزاحمه!/ا.ت:ببخشید آقا ولی لازم نیست بیشتر از این برید لطفا وایسید من پیاده میشم!....
۲.۸k
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.