پارت ۱۱
پارت ۱۱
کوک سریع ا/ت بغل کرد
گفت
کوک :لطفا ترکم نکن
ا/ت:هیچ وقت این کارو نمی کنم
و بعد بهم خیره شدن
آیسان :غرق شدین
کوک وا/ت:چی ؟
آیسان :تو نگاه هم غرق شدید
ستایش:پسراروچیکا. کنم
ا/ت:بهشون رسیدگی کن سخت
نگیر کوک و ببرم پیششون
کوک:پیش کی
ا/ت:خودت میفهمی حالا برو
کوک:مطمعن باشم که خوبی
ا/ت سر تکون میده که
کوک میره
همون لحظه
ببخشید بچه ها امتحانتم که تموم بشه پارت هارو خیلی طولانی میزارم
وه یه رمانمیزا م که از قبل آماده شده
بخونید و لذت ببرید
کوک سریع ا/ت بغل کرد
گفت
کوک :لطفا ترکم نکن
ا/ت:هیچ وقت این کارو نمی کنم
و بعد بهم خیره شدن
آیسان :غرق شدین
کوک وا/ت:چی ؟
آیسان :تو نگاه هم غرق شدید
ستایش:پسراروچیکا. کنم
ا/ت:بهشون رسیدگی کن سخت
نگیر کوک و ببرم پیششون
کوک:پیش کی
ا/ت:خودت میفهمی حالا برو
کوک:مطمعن باشم که خوبی
ا/ت سر تکون میده که
کوک میره
همون لحظه
ببخشید بچه ها امتحانتم که تموم بشه پارت هارو خیلی طولانی میزارم
وه یه رمانمیزا م که از قبل آماده شده
بخونید و لذت ببرید
۳.۰k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.