کنسرت عشق
ویو کوک 🐬
شاید بگم این بدترین خبری بود که میتونستن بهم بدن چرا چون اگر صبح کسی ازمون فیام گرفته باشه و الان این طوری بیچارممممم هوف ولش پاشدم و لباسامو توی چمدون ریختم یه دوش گرفتم وبه موهای بلندم رسدیم ( بچها موهای الانشه بلنده) بعد خشک و شونه کردنشون رفتم پایین
کوک: تهیونگاااا
تهیونگ: هااااا
کوک: بیا گیممممم تلوخداااااا
تهیونگ: باشه بازیو بچین اومدم
کوک: یسسسس
ویو جین
با کلافگی دستمو لای موهم بردم چند روزه خدااااا نمیدونم شایوم خوب باشه نمیدونم نمیدونمممم با خودم کلانجار میرفتم
اره هیچی بهتر از این نیست که برم کناره دریا پاشدم یه لباس پوشیدم و ماسکمو زدم و موهامو شونه کردم پیاده میرفتم بهتر بود از دره پشتی برج خارج شدم و اومدم بیرون سرمو پایین انداختم که کسی نبینتم و به راهم ادامه دادم که رسیدم به دریا خلوته خلوت بود چون هوا خیلی خیلی سرد بود و کسی نمیومد ماسکمو دادم پایین و روی ماسه ها نشستم که صدای پا شنیدم
ویو جیسو 🕊
پوفی از کلافگی کشیدم رفتم پایین دخترا هرکی مشقوله کاری بود یه چیزی خوردم و برگشتم اتاقم چمدونمو در آوردم و لباسامو توش گذاشتم یه لباس بیرون و راحتی هم بیرون گذاشتم یه لباس خیابونی پوشیدم و موساکمو زدم یه کوله ی کوچیک ورداشتم توش ماسک گوشیم و اسپریه فلفل گذاشتم و از دره پشته وای جی اومدم بیرون سرمو پایین انداختم و سمته دریا رفتم خالی بود فقط یه پسر نشسته بود که صدای ادم شنیدم حصابی دویوم سمته پسره که متعجب سرشو بالا آورد
جین: شما
جیسو: جیسو هستم عضوه بلک پینک باید جین باشی درسته
جین: هی از کجا فهمیدی
جیسو: هرکی هرکی ماسک نمیزنه
قبله اینکه حرفی بزنه دستشو گرفتم و دمباله خودم کشیدمش و میدویدم
جین: هی هی چیکار میکنی ولم کن اخخخ
جیسو: یهو چنتا آدم ریختن سرم میزاشتم بمونی بدبخت میشدی خوب بود پس
اومدم دستشو ول کنم که دستمو گرفت احظه باهاش چشم تو چشم بودم واقعا جذاب بود
جین: باشه باشه بدو
جیسو: لبخند
باهم هم زمان دویدم که رسدیم به قسمتی که ماشینا میومدن کناره دریا اونا هم گممون کرده بودن
جین: وای خسته شدم
جیسو: آره خیلی دویدیم فقط باید همشو برگردیم
جین: بیا بریم پیشه اون دکه فروشیه یه آبو چیزی بگیریم بخوریم
جیسو: هوم بریم
دمبالش رفتم سمته دکه ( اها راستی بچها آجوشی به مرد های پیر میگن اجوما هم به زن های پیر)
جین: سلام اجوشی ۲ تا آب و کیک میخواستم
فروشنده: سلام پسرم شما نامزدین نه؟
جیسو: چی نههه ما فقط دوستیم
فروشنده: حیف شد اخه خیلی بهم میاین
جین: اوم ممنونم
فروشنده: بفرمایین
جین: ممنونم چقدر میشه اجوشی
فروشنده: ۴ ون پسرم
جین: مرسی ممنونم
کیک و آبو ازش گرفتم و با جیسو خوردیم دختره بامزه ای بود از نظرم یه مدت باهاش بودن بد نیست
جیسو: داشتم آب میخوردم و جین قدم میزدیم واقعا خوشگل و بامزست که گوشیم زنگ خورد
" اونیه ۱ "
اوا جنیه
مکالمه ی جنیو جیسو
جنی: تو کجایی دخترررر
جیسو: اروم باش اونیییی اومدم بیرون نترس کسی نه دمبالم کرد نه پیشم نیست
جنی: باشه بابا متمعنی کسی پیشت نیست
جیسو: ار..اره چطور
جنی: اخه تاحالا نشده تنها بیرون بری
جیسو: یاااا
جنی: باشه بابا
جیسو: کاری نداری
جنی: نه بایی
جیسو: بایی
پایان مکالمه
جین: جنی بود نه
جیسو: هوم چطور
جین: هیچی همین طوری
جیسو: هومم
ویو شوگا 😽
از خوابه عزیزم دل کندم و اومدم پایین تا یه چیزی بخورم کوک ته داشتن گیم میزدن جینم که خونه نبود نامجون جیهوپ هم داشتن بحث میکردن جیمینم صدای خروپفش میومد هیچ وقعت خروپف نمیکرد عجیب بود ولش رفتم و یه چیزی خوردم و لوازمامو جمع کردم یه کوله کنار گذاشتم و لباس خوابمو پوشیدم و یه لباس برای فردا کنار گذاشتم و یه فیلم گذاشتم فیلمه ۲ ساعت بود بعد ۲ ساعت گرفتم خوابیدم
ویو رزی 🐇
روی تختم بودم لوازممو اینا همه جمع بود خوابم گرفته بود واسه همین چراقارو خاموش کردم و خوابیدم
شاید بگم این بدترین خبری بود که میتونستن بهم بدن چرا چون اگر صبح کسی ازمون فیام گرفته باشه و الان این طوری بیچارممممم هوف ولش پاشدم و لباسامو توی چمدون ریختم یه دوش گرفتم وبه موهای بلندم رسدیم ( بچها موهای الانشه بلنده) بعد خشک و شونه کردنشون رفتم پایین
کوک: تهیونگاااا
تهیونگ: هااااا
کوک: بیا گیممممم تلوخداااااا
تهیونگ: باشه بازیو بچین اومدم
کوک: یسسسس
ویو جین
با کلافگی دستمو لای موهم بردم چند روزه خدااااا نمیدونم شایوم خوب باشه نمیدونم نمیدونمممم با خودم کلانجار میرفتم
اره هیچی بهتر از این نیست که برم کناره دریا پاشدم یه لباس پوشیدم و ماسکمو زدم و موهامو شونه کردم پیاده میرفتم بهتر بود از دره پشتی برج خارج شدم و اومدم بیرون سرمو پایین انداختم که کسی نبینتم و به راهم ادامه دادم که رسیدم به دریا خلوته خلوت بود چون هوا خیلی خیلی سرد بود و کسی نمیومد ماسکمو دادم پایین و روی ماسه ها نشستم که صدای پا شنیدم
ویو جیسو 🕊
پوفی از کلافگی کشیدم رفتم پایین دخترا هرکی مشقوله کاری بود یه چیزی خوردم و برگشتم اتاقم چمدونمو در آوردم و لباسامو توش گذاشتم یه لباس بیرون و راحتی هم بیرون گذاشتم یه لباس خیابونی پوشیدم و موساکمو زدم یه کوله ی کوچیک ورداشتم توش ماسک گوشیم و اسپریه فلفل گذاشتم و از دره پشته وای جی اومدم بیرون سرمو پایین انداختم و سمته دریا رفتم خالی بود فقط یه پسر نشسته بود که صدای ادم شنیدم حصابی دویوم سمته پسره که متعجب سرشو بالا آورد
جین: شما
جیسو: جیسو هستم عضوه بلک پینک باید جین باشی درسته
جین: هی از کجا فهمیدی
جیسو: هرکی هرکی ماسک نمیزنه
قبله اینکه حرفی بزنه دستشو گرفتم و دمباله خودم کشیدمش و میدویدم
جین: هی هی چیکار میکنی ولم کن اخخخ
جیسو: یهو چنتا آدم ریختن سرم میزاشتم بمونی بدبخت میشدی خوب بود پس
اومدم دستشو ول کنم که دستمو گرفت احظه باهاش چشم تو چشم بودم واقعا جذاب بود
جین: باشه باشه بدو
جیسو: لبخند
باهم هم زمان دویدم که رسدیم به قسمتی که ماشینا میومدن کناره دریا اونا هم گممون کرده بودن
جین: وای خسته شدم
جیسو: آره خیلی دویدیم فقط باید همشو برگردیم
جین: بیا بریم پیشه اون دکه فروشیه یه آبو چیزی بگیریم بخوریم
جیسو: هوم بریم
دمبالش رفتم سمته دکه ( اها راستی بچها آجوشی به مرد های پیر میگن اجوما هم به زن های پیر)
جین: سلام اجوشی ۲ تا آب و کیک میخواستم
فروشنده: سلام پسرم شما نامزدین نه؟
جیسو: چی نههه ما فقط دوستیم
فروشنده: حیف شد اخه خیلی بهم میاین
جین: اوم ممنونم
فروشنده: بفرمایین
جین: ممنونم چقدر میشه اجوشی
فروشنده: ۴ ون پسرم
جین: مرسی ممنونم
کیک و آبو ازش گرفتم و با جیسو خوردیم دختره بامزه ای بود از نظرم یه مدت باهاش بودن بد نیست
جیسو: داشتم آب میخوردم و جین قدم میزدیم واقعا خوشگل و بامزست که گوشیم زنگ خورد
" اونیه ۱ "
اوا جنیه
مکالمه ی جنیو جیسو
جنی: تو کجایی دخترررر
جیسو: اروم باش اونیییی اومدم بیرون نترس کسی نه دمبالم کرد نه پیشم نیست
جنی: باشه بابا متمعنی کسی پیشت نیست
جیسو: ار..اره چطور
جنی: اخه تاحالا نشده تنها بیرون بری
جیسو: یاااا
جنی: باشه بابا
جیسو: کاری نداری
جنی: نه بایی
جیسو: بایی
پایان مکالمه
جین: جنی بود نه
جیسو: هوم چطور
جین: هیچی همین طوری
جیسو: هومم
ویو شوگا 😽
از خوابه عزیزم دل کندم و اومدم پایین تا یه چیزی بخورم کوک ته داشتن گیم میزدن جینم که خونه نبود نامجون جیهوپ هم داشتن بحث میکردن جیمینم صدای خروپفش میومد هیچ وقعت خروپف نمیکرد عجیب بود ولش رفتم و یه چیزی خوردم و لوازمامو جمع کردم یه کوله کنار گذاشتم و لباس خوابمو پوشیدم و یه لباس برای فردا کنار گذاشتم و یه فیلم گذاشتم فیلمه ۲ ساعت بود بعد ۲ ساعت گرفتم خوابیدم
ویو رزی 🐇
روی تختم بودم لوازممو اینا همه جمع بود خوابم گرفته بود واسه همین چراقارو خاموش کردم و خوابیدم
۴.۴k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.