عشق ناخواسته Part. 56

پدر دایون ـ دایون کاری به حرفای اون زنیکه نداشته باش من زندگی خودم رو کردم اگه هم اینجا بمیرم مشکلی ندارم پس به هیچ وجع تسلیم نشون

بورا یه لگد به اون زد و سکوت شد

از زبان دایون
موقعی که بورا داشت با کا کل کر می کرد منم از فرصت استفاده کردمو دستمو باز کردم

بورا ـ هی دختره اگه خطایی ازت سر بزنه هم خودت هم پدرتو هیمن جا چال می کنم

دایون ـ ه به همین خیال باش من از تو نمی ترسم و نمیزارم به هیچ کدوم از اعضای خانوادم اسیبی بزنی نه به عشتم و نه به پدرم و نه به هیچ عزیز دیگم پس پاتو از گلیمت دراز تر نکن چون سرنوشته بدی در انتظارته

بورا ـ برای من زر زر نکن میزنم نفهمی از کجا خوردیا

دایون ـ معلومه کی زر زر می کنه دختره ی هرزه و یه مشت محکم زد توی دهنش جوری که بورا نقش بر زمین شد

بورا ـ چه جوری د..
هی یادم رفته بود که مافیایی ولی منو هم نباید دست کم می گرفتی همین کارات بعد برات بد می..
هنوز حرفش تموم نشده بود که دایون یه لگد دیگه زد بهش

دایون ـ حرف دهنتو بفهم تو هیچ گوهی نمی تونی بخوری پس برای من زر زر نکن و بزار پدرم بره

بورا ـ فکر کردی با کی طرفی بیارینش داخل

از زبان دایون

این چی میگفت برای خودش کی رو بیارن داخل دوباره می خواد با کی منو تحدید کنه

منتظر پارت بعدی باشید به زودی اپ می کنم