فیک کوک (عشق پنهان)
فیک کوک (عشق پنهان)
پارت¹⁹
از زبان ا.ت:
صبح امروزم از همیشه خیلی متفاوت تر بود..امروز بجای خورشید،صورت جونگکوک جلوم طلوع کرد..
همینجور محو نگاهش بودم که با چشم بسته گفت: ا.ت سوراخم کردی از بس نگاهم کردی
گفتم:ببخشید و نگاهم رو ازش گرفتم و از رو تخت نیم خیز شدم که برم ولی دستمو گرفت و انداختم تو بغلش
گفت: هیچوقت به من نگو ببخشید باشه؟بدم میاد از این کلمه
سرمو به نشونه تایید تکون دادم و لبخند ریزی زدم و گفتم: هیچوقت حتی فکرشم نمیکردم که کنارت بخوابم:)
لباش رو گذاشت روی لبام و میبوسید
بعدش صورتشو گرفتم تو دستام و فقط چند سانت کوچولو از خودم دورش کردم و زل زدم به لباش و گفتم: چرا انقدر میبوسیم؟
موهامو داد پشت گوشم و گفت: یک اینکه زنمی،دو اینکه عاشقتم،سه اینکه لبات خیلی خوشمزس
خندیدم و دوباره صورتش رو برگردوندم رو لبام و میبوسیدم
اونم میبوسید
بعد چند دقیقه بخاطر کم آوردن نفس ازش جدا شدم
نفس نفس میزدم که جونگکوک با خنده گفت: فکر نکنم بتونی این بوسه های چند دقیقه ای رو تحمل کنی
گفتم: بریم پایین دیگه گشنمه؟
گفت: باشه صبر کن اول لباسمو بپوشم
جیغ زدم و گفتم: تو چرا لختیییی
با حالت تعجب گفت: من همیشه لخت میخوابم..
میخواستم به سیکس پکاش زل نزنم ولی نمیشد
گفت: چیه خوشت اومده؟
گفتم: نهه
خندید و وقتی حاضر شد رفتید پایین تا صبحونه بخورید....
#لیسا #جونگکوک #فیک #فیک_بی_تی_اس #بلک_پینک #بی_تی_اس
#lisa #jungkook #bts #black_pink
پارت¹⁹
از زبان ا.ت:
صبح امروزم از همیشه خیلی متفاوت تر بود..امروز بجای خورشید،صورت جونگکوک جلوم طلوع کرد..
همینجور محو نگاهش بودم که با چشم بسته گفت: ا.ت سوراخم کردی از بس نگاهم کردی
گفتم:ببخشید و نگاهم رو ازش گرفتم و از رو تخت نیم خیز شدم که برم ولی دستمو گرفت و انداختم تو بغلش
گفت: هیچوقت به من نگو ببخشید باشه؟بدم میاد از این کلمه
سرمو به نشونه تایید تکون دادم و لبخند ریزی زدم و گفتم: هیچوقت حتی فکرشم نمیکردم که کنارت بخوابم:)
لباش رو گذاشت روی لبام و میبوسید
بعدش صورتشو گرفتم تو دستام و فقط چند سانت کوچولو از خودم دورش کردم و زل زدم به لباش و گفتم: چرا انقدر میبوسیم؟
موهامو داد پشت گوشم و گفت: یک اینکه زنمی،دو اینکه عاشقتم،سه اینکه لبات خیلی خوشمزس
خندیدم و دوباره صورتش رو برگردوندم رو لبام و میبوسیدم
اونم میبوسید
بعد چند دقیقه بخاطر کم آوردن نفس ازش جدا شدم
نفس نفس میزدم که جونگکوک با خنده گفت: فکر نکنم بتونی این بوسه های چند دقیقه ای رو تحمل کنی
گفتم: بریم پایین دیگه گشنمه؟
گفت: باشه صبر کن اول لباسمو بپوشم
جیغ زدم و گفتم: تو چرا لختیییی
با حالت تعجب گفت: من همیشه لخت میخوابم..
میخواستم به سیکس پکاش زل نزنم ولی نمیشد
گفت: چیه خوشت اومده؟
گفتم: نهه
خندید و وقتی حاضر شد رفتید پایین تا صبحونه بخورید....
#لیسا #جونگکوک #فیک #فیک_بی_تی_اس #بلک_پینک #بی_تی_اس
#lisa #jungkook #bts #black_pink
۵.۴k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.