عشقی که با نفرت شروع میشه فصل ۲
های من اتم الان دوسال با شوگا ازدواج کردم و حامله ام الان و یه هفته که ویار شوگا رو گرفتم خب اولش اولش با عطرش شروع شد
ویو یه هفته قبل
شوگا که از کنارم رد شد بوی عطرش رو حس کردم نمیدونم چرا فقط عطرشو میخواستم میخواستم برم بهش بچسبم ولش نکنم این رفتارام واقعن منو شک کرده تازه حالت تهوع هم دارم پس وقتی شوگا رفت منم از خونه زدم بیرون به سمت دکتر رفتم یه چند تا آزمایش ازم گرفتن جوابش اومد
دکتر : خانوم ات مبارک تون باشه شما حامله این
ات: چ..چی
هم تعجب کردم هم خیلی خوشحال بودم هم ناراحت چون دوباره امروزا اخلاق شوگا عوض شده به سمت خونه رفتم که شوگا با اعصبانیت رو مبل نشسته بودو بهم نگاه میکرد
شوگا : این همه مدت کجا رفتی
ات: م..من
شوگا : نمیتونستی بهم بگی مگه لالی(با داد)
ات : شو..گا داد نزن خواهشن
شوگا : نزنم (با شد به ات سیلی زد) هرزه عوضی
از خونه زد بیرون منم نشستم گریه کردم
...
خب بچه ها شب پارت دیگه رو میزارم
ویو یه هفته قبل
شوگا که از کنارم رد شد بوی عطرش رو حس کردم نمیدونم چرا فقط عطرشو میخواستم میخواستم برم بهش بچسبم ولش نکنم این رفتارام واقعن منو شک کرده تازه حالت تهوع هم دارم پس وقتی شوگا رفت منم از خونه زدم بیرون به سمت دکتر رفتم یه چند تا آزمایش ازم گرفتن جوابش اومد
دکتر : خانوم ات مبارک تون باشه شما حامله این
ات: چ..چی
هم تعجب کردم هم خیلی خوشحال بودم هم ناراحت چون دوباره امروزا اخلاق شوگا عوض شده به سمت خونه رفتم که شوگا با اعصبانیت رو مبل نشسته بودو بهم نگاه میکرد
شوگا : این همه مدت کجا رفتی
ات: م..من
شوگا : نمیتونستی بهم بگی مگه لالی(با داد)
ات : شو..گا داد نزن خواهشن
شوگا : نزنم (با شد به ات سیلی زد) هرزه عوضی
از خونه زد بیرون منم نشستم گریه کردم
...
خب بچه ها شب پارت دیگه رو میزارم
۱۱.۹k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.