فیک جونگکوک ارباب سختگیر
پارت:1
علامت ها ات-/جونگکوک +/تهیونگ*/لینا#
اون روز دوباره ناخواسته از خواب بیدار شدم هر شب با این ارزو ک از این جهنم برم و بمیرم چشمام رو روی هم میزاشتم ولی نمیشد.
لباس های مخصوص خدمدکاریم رو پوشیدم
اره درست فهمیدین من خدمتکارم درست بعد از این ک ارباب جئون پدر و مادر من رو فقط بخاطر بدهی ک پدرم بهش داشت کشت من خدمتکار عمارتش شدم
ازش بدم میومد منو میزد منو شکنجه میداد برای چیز های کوچکی مثل دیر اومدن وقتی ک صدام میزد
سعی میکردم ک خودم رو با این زندگی سازگار کنم ولی سخته.
تنها دوست من توی این عمارت لینا بود.
توی همین فکر ها بودم ک لینا گفت:
#ارباب جئون میگه قهوه میخواد براش ببر توی اتاق کارش
-نمیشه خودت ببری
# تأکید کرد ک حتما تو ببریش
-اوفف باشه بده تا ببرمش
قهوه رو گرفتم و به سمت اتاق حرکت کردم
در زدم گفت
+بیا تو (سرد)
-بفرمایید قهوتون
-کاری ندارید من برم
+وایسا کارت دارم
-بفرمایید
+امشب....
علامت ها ات-/جونگکوک +/تهیونگ*/لینا#
اون روز دوباره ناخواسته از خواب بیدار شدم هر شب با این ارزو ک از این جهنم برم و بمیرم چشمام رو روی هم میزاشتم ولی نمیشد.
لباس های مخصوص خدمدکاریم رو پوشیدم
اره درست فهمیدین من خدمتکارم درست بعد از این ک ارباب جئون پدر و مادر من رو فقط بخاطر بدهی ک پدرم بهش داشت کشت من خدمتکار عمارتش شدم
ازش بدم میومد منو میزد منو شکنجه میداد برای چیز های کوچکی مثل دیر اومدن وقتی ک صدام میزد
سعی میکردم ک خودم رو با این زندگی سازگار کنم ولی سخته.
تنها دوست من توی این عمارت لینا بود.
توی همین فکر ها بودم ک لینا گفت:
#ارباب جئون میگه قهوه میخواد براش ببر توی اتاق کارش
-نمیشه خودت ببری
# تأکید کرد ک حتما تو ببریش
-اوفف باشه بده تا ببرمش
قهوه رو گرفتم و به سمت اتاق حرکت کردم
در زدم گفت
+بیا تو (سرد)
-بفرمایید قهوتون
-کاری ندارید من برم
+وایسا کارت دارم
-بفرمایید
+امشب....
۶۴.۷k
۲۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.