چند پارتی هیونجین وقتی با یه پسر دیگه دیدتت part¹
*ات ویو*
امروز هیونجین سرکار بود توی خونه تنها بودم
ساعت ۴ بود و هیونجین ۸ شب میومد خونه
حوصلم سر رفته بود و توی خونه تنها بودم که یهو یه پیام برام اومد دیدم تامیلا بود[تامیلا دوست صمیمی ات هست]
*چت ات و تامیلا*
تامیلا:سلام ات خوبی؟ چخبر؟راستی میدونستی امروز تولد سوهوعه؟(سوهو هک یکی از دوست های ات و تامیلا هست)
ات:سلام تامی آره خوبم تو خوبی؟نه به کل یادم رفته بود
تامیلا:میای دیگه؟
ات:کجا؟
تامیلا:تولد گرفته دیگه احمق توی کافه توهم دعوت کرده
ات:به احتمال ۹۵ درصد شاید نیام
تامیلا:چرا؟دوست نداری با ما وقت بگذرونی؟
ات:نه خیلی هم دوست دارم فقط هیونجین شاید چون پسر هست نذاره بیام
تامیلا:برو بابا توهم کشتی مارو با این هیونجینتتت
ات:ببخشید دیگه
تامیلا:بیا دیگههه لطفااا بخاطر مننن
*ات ویو*
نتونستم بهش نه بگم آخه منو تامیلا و سوهو خیلی وقته باهم دوستیم بخاطر همین گفتم باشه
امروز هیونجین سرکار بود توی خونه تنها بودم
ساعت ۴ بود و هیونجین ۸ شب میومد خونه
حوصلم سر رفته بود و توی خونه تنها بودم که یهو یه پیام برام اومد دیدم تامیلا بود[تامیلا دوست صمیمی ات هست]
*چت ات و تامیلا*
تامیلا:سلام ات خوبی؟ چخبر؟راستی میدونستی امروز تولد سوهوعه؟(سوهو هک یکی از دوست های ات و تامیلا هست)
ات:سلام تامی آره خوبم تو خوبی؟نه به کل یادم رفته بود
تامیلا:میای دیگه؟
ات:کجا؟
تامیلا:تولد گرفته دیگه احمق توی کافه توهم دعوت کرده
ات:به احتمال ۹۵ درصد شاید نیام
تامیلا:چرا؟دوست نداری با ما وقت بگذرونی؟
ات:نه خیلی هم دوست دارم فقط هیونجین شاید چون پسر هست نذاره بیام
تامیلا:برو بابا توهم کشتی مارو با این هیونجینتتت
ات:ببخشید دیگه
تامیلا:بیا دیگههه لطفااا بخاطر مننن
*ات ویو*
نتونستم بهش نه بگم آخه منو تامیلا و سوهو خیلی وقته باهم دوستیم بخاطر همین گفتم باشه
۲.۷k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.