❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥part_²⁶ ❦
جونگکوک: فکر کردی می تونی خیانت کنی
ا.ت: چه ربطی داشت 😐
جونگکوک: دیگه
ا.ت: آیشش من چطور سه سال باتو زندگی کردم
جونگکوک: از خداتم باشه.. ادرس عمارتتو بده بگم وسایلتو بیارن
ا.ت: حالا که اسرار میکنی میام اینجا
جونگکوک: من اسرار کردم😐
ا.ت: بیا این ادرس **
جونگکوک: خوبه من میرم یه چیزی درست کنم توهم برو حموم بوی الکل میدی بعد یه تیشرت از داخل چمدونم در بیار بپوش
ا.ت: باش
جونگکوک از اتاق اومد بیرون و رفت داخل اشپز خونه تا صبحونه درست کنه ا.ت هم رفت حموم
ا.ت ویو
بعد از رفتن جونگکوک داخل اشپزخونه رفتم حموم و بعد چند مین اومدم بیرون یه تیشرت مشکی از لای تیشرت های جونگکوک برداشتم و پوشیدم موهامو با شونه ی جونگکوک شونه کردم و خشک کردم نمیدونم چرا از اینکه میخوام بمونم اینجا انقدر خوشحال شدم از اتاق اومدم بیرون و رفتم پیش جونگکوک تا رفتم داخل اشپز خونه بدون اختیار خودم از پشت بغلش کردم
حس خوبی داستم
جونگکوک: چرا انقدر مهربون شدی
ا.ت: لعنت به دهنی که بی موقع باز میشه
❥part_²⁶ ❦
جونگکوک: فکر کردی می تونی خیانت کنی
ا.ت: چه ربطی داشت 😐
جونگکوک: دیگه
ا.ت: آیشش من چطور سه سال باتو زندگی کردم
جونگکوک: از خداتم باشه.. ادرس عمارتتو بده بگم وسایلتو بیارن
ا.ت: حالا که اسرار میکنی میام اینجا
جونگکوک: من اسرار کردم😐
ا.ت: بیا این ادرس **
جونگکوک: خوبه من میرم یه چیزی درست کنم توهم برو حموم بوی الکل میدی بعد یه تیشرت از داخل چمدونم در بیار بپوش
ا.ت: باش
جونگکوک از اتاق اومد بیرون و رفت داخل اشپز خونه تا صبحونه درست کنه ا.ت هم رفت حموم
ا.ت ویو
بعد از رفتن جونگکوک داخل اشپزخونه رفتم حموم و بعد چند مین اومدم بیرون یه تیشرت مشکی از لای تیشرت های جونگکوک برداشتم و پوشیدم موهامو با شونه ی جونگکوک شونه کردم و خشک کردم نمیدونم چرا از اینکه میخوام بمونم اینجا انقدر خوشحال شدم از اتاق اومدم بیرون و رفتم پیش جونگکوک تا رفتم داخل اشپز خونه بدون اختیار خودم از پشت بغلش کردم
حس خوبی داستم
جونگکوک: چرا انقدر مهربون شدی
ا.ت: لعنت به دهنی که بی موقع باز میشه
۱۰.۶k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.