invisible husband
_ ؟
+ هوم ، باشه
ویکتور تو دلش برای دختر غش کرد که بدون دلیل برای این کار به حرفش گوش کرد
نیونا محکم چشماشو بسته بود و دستشو کرد داخل آتیش اولش ترسید ولی بعد با گرمای لذت بخشی که بهش وارد شد آروم شد
روشو کرد روبه ویکتور و لبخند زد
دووید بغلشو ازش تشکر کرد
_ خواهش میکنم ملکم
+ الان میتونم سوال بپرسم ؟
_ اوهوم
+ اسمت چیه ؟
+ هوم ، باشه
ویکتور تو دلش برای دختر غش کرد که بدون دلیل برای این کار به حرفش گوش کرد
نیونا محکم چشماشو بسته بود و دستشو کرد داخل آتیش اولش ترسید ولی بعد با گرمای لذت بخشی که بهش وارد شد آروم شد
روشو کرد روبه ویکتور و لبخند زد
دووید بغلشو ازش تشکر کرد
_ خواهش میکنم ملکم
+ الان میتونم سوال بپرسم ؟
_ اوهوم
+ اسمت چیه ؟
۳.۰k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.