خانواده ی من
خانواده ی من
پارت ۸💎
استاد سلیم : سوسعم ۱۰۰
سوسعم : ایول 😍
استاد سلیم : آیبر ، آسدور ۹۵
آسدور : آخ جون
آیبر : آرهههههه
استاد سلیم : دوروش، بابور ، هازال ، جانر ۸۵ یاستول ۸۰ بورجو، سلین ، نازلی ، سرکان ، دوکان ۷۵ جیدا ۶۷ اوزان ۶۱
اوزان : چیییییی ۶۱ یعنی بالاتر از ۶۰، یک نمره بالا تر از ۶۰ 😍 آخ جونننننن ، آسدور دختر مامانم گفت اگه نمره پایین تر از ۶۰ بگیری ماشینو ازم میگیره الان یک نمره بیشتر گرفتم یعنی ازم نمیگیره اینقدر خوشحالم که نمیتونم توصیفش کنممم
آسدور : 😂😂😂
سوسعم : آفرین اوزان دیگه چی بهت بگم
اوزان : این حرف واسه تویی راحته که ۱۰۰ گرفتی خانوم محترم این نمره واسه من خیلی هم خوبه
آیبر : آفرین اوزان جون باشه خوش باش
اوزان : واییییی نود و پنجیه بدبخت تو چی میگی من دارم با شصت و یک خودم حال میکنم
آیبر : هااااا😐
_مدرسه تموم شد و بچه ها داشتن وسیله هاشون رو جمع میکردن و باهم خداحافظی میکردن
آسدور : خداحافظ عزیزم 😘
آیبر : خداحافظ . توی تمرین ها چیزیو نفهمیدی زنگ بزن فورا آنلاین میشم باشه ؟
آسدور : باشه جونم
بابور : پسرا فردا بیاید حیاط پشتی اونجا میبینمتون
دوروش : باشه پس فردا میبینمت
دوکان : پسرا سوالی داشتید زنگ بزنید تا جایی که بلد باشم کمکتون میکنم
اوزان : بچه ها کلا تو گروه آنلاین باشید من فکر کنم به جز سوال ۱۰ و سوال ۲ همه رو باید بپرسم ازتون
دوروش : من که نت ندارم 😂
بابور : دروغ میگه (همه خندیدن)
یاستول : دخترا خداحافظ آسدور ببخشید به خاطر من اینجوری شد پات
آسدور : نه جونم اشکال نداره چیزی نیست
"یهو کیف آسدور افتاد زمین و کتاباش افتاد و چون در جامدادیش باز بود همه ی محتویاتش ریخت زمین
دوروش : آسدور ما داریم میریم
آسدور : داداش برید ولی منتظرم باشید تو ماشین من اینارو جمع میکنم و میام
سوسعم : آسدور میخوای کمکت کنم به نظرم یکم طول میکشهها
آسدور : نه عزیزم تو برو زندایی نگران میشه
سوسعم : باشه پس خداحافظ
*همه از کلاس خارج شدن و به جز جانر و جیدا و آسدور تو کلاس بودن که به نظر میرسید جانر داشت وقت کشی میکرد
جیدا : عشقم من رفتم خداحافظ
جانر : باشه برو خداحافظ
"جیدا از کلاس خارج شد
جانر : آسدور
آسدور : بله
جانر : پات بهتر شد ؟ دیگه نمیسوزه ؟
آسدور : آره خوبه ممنون
جانر : خیالم راحت شد
آسدور : چی ؟؟ نفمیدم ...
جانر : هیچی نگرانت بودم
آسدور : واسه چی اونوقت ؟؟
جانر : خب چونکه من ...
^همون لحظه گوشی آسدور زنگ خورد
آسدور : جانم دوکان
دوکان : خواهر کوچیکه میدونی چهل ساعته منتظر توییم ؟؟
اسدور : اوففففف از دست توی حرص درار، دارم میام
آسدور : خب من دیگه دارم میرم خداحافظ
جانر : باشه پس خداحافظ
بعدش ....
🔻اگه رمانو خوندی از کدوم شخصیش خوشت میاد ؟؟🙃😉
پارت ۸💎
استاد سلیم : سوسعم ۱۰۰
سوسعم : ایول 😍
استاد سلیم : آیبر ، آسدور ۹۵
آسدور : آخ جون
آیبر : آرهههههه
استاد سلیم : دوروش، بابور ، هازال ، جانر ۸۵ یاستول ۸۰ بورجو، سلین ، نازلی ، سرکان ، دوکان ۷۵ جیدا ۶۷ اوزان ۶۱
اوزان : چیییییی ۶۱ یعنی بالاتر از ۶۰، یک نمره بالا تر از ۶۰ 😍 آخ جونننننن ، آسدور دختر مامانم گفت اگه نمره پایین تر از ۶۰ بگیری ماشینو ازم میگیره الان یک نمره بیشتر گرفتم یعنی ازم نمیگیره اینقدر خوشحالم که نمیتونم توصیفش کنممم
آسدور : 😂😂😂
سوسعم : آفرین اوزان دیگه چی بهت بگم
اوزان : این حرف واسه تویی راحته که ۱۰۰ گرفتی خانوم محترم این نمره واسه من خیلی هم خوبه
آیبر : آفرین اوزان جون باشه خوش باش
اوزان : واییییی نود و پنجیه بدبخت تو چی میگی من دارم با شصت و یک خودم حال میکنم
آیبر : هااااا😐
_مدرسه تموم شد و بچه ها داشتن وسیله هاشون رو جمع میکردن و باهم خداحافظی میکردن
آسدور : خداحافظ عزیزم 😘
آیبر : خداحافظ . توی تمرین ها چیزیو نفهمیدی زنگ بزن فورا آنلاین میشم باشه ؟
آسدور : باشه جونم
بابور : پسرا فردا بیاید حیاط پشتی اونجا میبینمتون
دوروش : باشه پس فردا میبینمت
دوکان : پسرا سوالی داشتید زنگ بزنید تا جایی که بلد باشم کمکتون میکنم
اوزان : بچه ها کلا تو گروه آنلاین باشید من فکر کنم به جز سوال ۱۰ و سوال ۲ همه رو باید بپرسم ازتون
دوروش : من که نت ندارم 😂
بابور : دروغ میگه (همه خندیدن)
یاستول : دخترا خداحافظ آسدور ببخشید به خاطر من اینجوری شد پات
آسدور : نه جونم اشکال نداره چیزی نیست
"یهو کیف آسدور افتاد زمین و کتاباش افتاد و چون در جامدادیش باز بود همه ی محتویاتش ریخت زمین
دوروش : آسدور ما داریم میریم
آسدور : داداش برید ولی منتظرم باشید تو ماشین من اینارو جمع میکنم و میام
سوسعم : آسدور میخوای کمکت کنم به نظرم یکم طول میکشهها
آسدور : نه عزیزم تو برو زندایی نگران میشه
سوسعم : باشه پس خداحافظ
*همه از کلاس خارج شدن و به جز جانر و جیدا و آسدور تو کلاس بودن که به نظر میرسید جانر داشت وقت کشی میکرد
جیدا : عشقم من رفتم خداحافظ
جانر : باشه برو خداحافظ
"جیدا از کلاس خارج شد
جانر : آسدور
آسدور : بله
جانر : پات بهتر شد ؟ دیگه نمیسوزه ؟
آسدور : آره خوبه ممنون
جانر : خیالم راحت شد
آسدور : چی ؟؟ نفمیدم ...
جانر : هیچی نگرانت بودم
آسدور : واسه چی اونوقت ؟؟
جانر : خب چونکه من ...
^همون لحظه گوشی آسدور زنگ خورد
آسدور : جانم دوکان
دوکان : خواهر کوچیکه میدونی چهل ساعته منتظر توییم ؟؟
اسدور : اوففففف از دست توی حرص درار، دارم میام
آسدور : خب من دیگه دارم میرم خداحافظ
جانر : باشه پس خداحافظ
بعدش ....
🔻اگه رمانو خوندی از کدوم شخصیش خوشت میاد ؟؟🙃😉
۳.۳k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.