شروع بی پایان (پارت۵)
شروع بی پایان (پارت۵)
بعد از اونجا رفت
منم بلند شدم لباس پوشیدم به سختی چون دلم درد میکرد رفتم حموم اومدم لباسی نداشتم پس همون لباس های قبلیمو پوشیدم رفتم تا دنبال اون پسره بگردم
هیچ جا نبود رفتم سمت ی خانوم مسن
:اجوما اون پسره قد بلنده کجاست
"رئیس رو میگی بالا توی اتاق کارشه اونجا
:ممنون
رفتم طبقه ی بالا سمت دری که اجوما گفت در زدم
=بیا تو
رفتم توی اتاق..
شرط ۲۰ لایک ❤
بعد از اونجا رفت
منم بلند شدم لباس پوشیدم به سختی چون دلم درد میکرد رفتم حموم اومدم لباسی نداشتم پس همون لباس های قبلیمو پوشیدم رفتم تا دنبال اون پسره بگردم
هیچ جا نبود رفتم سمت ی خانوم مسن
:اجوما اون پسره قد بلنده کجاست
"رئیس رو میگی بالا توی اتاق کارشه اونجا
:ممنون
رفتم طبقه ی بالا سمت دری که اجوما گفت در زدم
=بیا تو
رفتم توی اتاق..
شرط ۲۰ لایک ❤
۱۸۵
۳۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.