سناریو (9)
وقتی داری با یونتان بازی میکنی و یونتان
دستت رو چنگ میندازه و ردش می مونه
نامجون : بی تربیت ! از ا.ت دورشو !
■■■■
جین : تو چطور جرات می کنی به عشق زندگیم چنگ بندازی !!
■■■■
شوگا : تهیونگگگگگگ ... بیا این توله ی پدصگت رو جمع کن !!!
■■■■
جیهوپ : میاد و با آرامش یونتان رو ازت جدا می کنه و به زخمت چسب زخم میزنه
■■■■
جیمین : یونتان پدصگ به موچی من دست نزن !
■■■■
تهیونگ : یه نگاه ترسناک به یونتان می ندازه که یونتان از ترس خودش فرار می کنه
■■■■
جونگ کوک : آفرین یونتان تا می تونی چنگ بنداز ... ا.ت خانم درس عبرتی برات بشه تا دیگه به شیر موز های من دست نزنی
___________
لایکککک و کامنتتتت
دستت رو چنگ میندازه و ردش می مونه
نامجون : بی تربیت ! از ا.ت دورشو !
■■■■
جین : تو چطور جرات می کنی به عشق زندگیم چنگ بندازی !!
■■■■
شوگا : تهیونگگگگگگ ... بیا این توله ی پدصگت رو جمع کن !!!
■■■■
جیهوپ : میاد و با آرامش یونتان رو ازت جدا می کنه و به زخمت چسب زخم میزنه
■■■■
جیمین : یونتان پدصگ به موچی من دست نزن !
■■■■
تهیونگ : یه نگاه ترسناک به یونتان می ندازه که یونتان از ترس خودش فرار می کنه
■■■■
جونگ کوک : آفرین یونتان تا می تونی چنگ بنداز ... ا.ت خانم درس عبرتی برات بشه تا دیگه به شیر موز های من دست نزنی
___________
لایکککک و کامنتتتت
۳.۴k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.