p⁵
p⁵
"فرداصبح"
پتورو محکم تر دور خودم پیچیدم گرمای پتو تنم و نوازش کرد. تو خلسه ی شیرین خواب بودم که صدام کردن.
پوف کلافه ایی کشیدم کی حوصله جواب دادن داشت بابا خوابو بچسب.
وقتی جوابی از من نشنید رفت. خوابیده بودم که از شدت صدای بد در از جام پریدم. منگ و گیج به اطراف نگاه کردم تازه فهمیدم یکی مث وحشیا در و
باز کردع:/
دهنم و خواستم باز کنم که با قیافه جیمین روبه رو شدم که هم عصبی بود هم نگران یعنی اگه بزارم یه روز این حالش خوب باشه ات نیستم. با کارام سکته اش دادم یعنی...البته من که کاری نکردم.
یهو داد زد
♬نمیتونی جواب بدی که من نگران نشم فکر کردم بلا ملایی سرت اومده.
♣︎خو خواب بودم
هوفی کرد و گفت
♬آماده شو بیا پایین کارت دارم...
باشه ایی گفتم
"𝐉𝐢𝐦𝐢𝐧"
نشستم رو مبل بِژی رنگ...کتابمو گذاشتم رو میز و قهوه ام رو برداشتم. به ساعتم نگاه کردم.
دیر کرده بود.
لوراس اومد
لوراس: جناب پارک مهمانتون تشریف آوردن.
♬راهنمایی کن بیان اینجا
لوراس: اطاعت قربان
پا رو پا انداختم
مهمونمون اومد.
لبخند ژکوندی زدم.
آنتونیو: سلام
♬سلام بشین
نشست.
♬راجب چی میخواستی حرف بزنی
انتونیو: راجب دالس
با شنیدن اسم دالس عصبی شدم
♬ربطی ب من ندارع این حیوونی که میگی
انتونیو: لطفن جیمین موضوع مهمیه
شروع کرد به حرف زدن راجب دالس
"فرداصبح"
پتورو محکم تر دور خودم پیچیدم گرمای پتو تنم و نوازش کرد. تو خلسه ی شیرین خواب بودم که صدام کردن.
پوف کلافه ایی کشیدم کی حوصله جواب دادن داشت بابا خوابو بچسب.
وقتی جوابی از من نشنید رفت. خوابیده بودم که از شدت صدای بد در از جام پریدم. منگ و گیج به اطراف نگاه کردم تازه فهمیدم یکی مث وحشیا در و
باز کردع:/
دهنم و خواستم باز کنم که با قیافه جیمین روبه رو شدم که هم عصبی بود هم نگران یعنی اگه بزارم یه روز این حالش خوب باشه ات نیستم. با کارام سکته اش دادم یعنی...البته من که کاری نکردم.
یهو داد زد
♬نمیتونی جواب بدی که من نگران نشم فکر کردم بلا ملایی سرت اومده.
♣︎خو خواب بودم
هوفی کرد و گفت
♬آماده شو بیا پایین کارت دارم...
باشه ایی گفتم
"𝐉𝐢𝐦𝐢𝐧"
نشستم رو مبل بِژی رنگ...کتابمو گذاشتم رو میز و قهوه ام رو برداشتم. به ساعتم نگاه کردم.
دیر کرده بود.
لوراس اومد
لوراس: جناب پارک مهمانتون تشریف آوردن.
♬راهنمایی کن بیان اینجا
لوراس: اطاعت قربان
پا رو پا انداختم
مهمونمون اومد.
لبخند ژکوندی زدم.
آنتونیو: سلام
♬سلام بشین
نشست.
♬راجب چی میخواستی حرف بزنی
انتونیو: راجب دالس
با شنیدن اسم دالس عصبی شدم
♬ربطی ب من ندارع این حیوونی که میگی
انتونیو: لطفن جیمین موضوع مهمیه
شروع کرد به حرف زدن راجب دالس
۹.۹k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.