𝚙𝚊𝚛𝚝⁴
عشق یا نیاز( 𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐨𝐫 𝐧𝐞𝐞𝐝)𝚙𝚊𝚛𝚝⁴
یارو: من منجیر گروه بی تی اس هستم + باهام کاری داشتین . منجیر: بله ما در مورد اینکه شما با کوک مشکل دارین فهمیدیم میتونین بیان لس آنجلس تا این مشکل رو حل کنیم + بهتون خبر میدم . منجیر: باشه ممنون خداحافظ . ¥ پس اینطوریه به مامان و بابات بگی +بزار زنگ بزنم بیان اینجا .... + الو مامان با بابا بیان خوابگاه
.
.
.
.
¥ سلام خاله خوبین . مامان هه جی: ممنون دخترم مشکل چیه ¥ هه جی تو اتاق هست اون بهتون میگم + سلام مامان. باباش: چی شده دخترم + خب شاید یه ذره شکه باشه براتون.... قضیه رو کامل گفتم. باباش: من موافقم برای سلامتیت هر کاری میکنم مامانش: منم باباش: چمدونتو آماده کن همین الان میریم + باشه ..... به سختی از جام پاشدم تقریبا ساعت ۳ ظهر بود مینا هم به عنوان دکتر همراه اومد با هزار التماس البته به مامان و باباش رسیدیم فرودگاه سریع سوار هواپیما شدیم و یک دقیقه بعدش حرکت کرد من و مینا کنار همدیگه بودیم و مامان و بابا پشت سرمون . + مینا بدنم درد میکنه ¥ بزار ماساژش بدم + اخخخ خیلی درد میکنه ¥ این درد ها تموم میشه بلاخره + خدا کنه . ۴ ساعت طول کشید برسیم لس آنجلس و اونجا ۵ صبح بود . جلوی در فرودگاه یه ماشین بود یه مردی اومد سمت ما و با بابا صحبت کردن و اشاره کرد بریم سوار شیم . + بابا کجاست میریم . باباش: میفهمی + میشه زودتر برین دستشویی دارم . ¥ هه جی نگه دار . راننده: رسیدیم . درد ی که داشتم بی توجه بهش رفتم سمت دستشویی + اخیششش ¥ هه حی بیا بیرون دیگه + اومدم آخيش راحت شدم ¥ ميگم خب تونستم کره ای رو یاد بگیرم اگر ولش کرده بودم الان به دردم نمیخورد + ارع چی شد حالا اونجا ¥ دور میز جمع شدن منجیرش رفت کوک رو بیاره منم تو رو وایی مثل خر می ذوقم میخوام کوک رو ببینم + آروم باش و خودت رو عادی نشون بده و اگرنه تو هم مثل من مریض میشی دیگه نمیتونی منو جمع کنی ¥ کوفت بگیری نیشتو ببند + باشه باشه بریم ........... منجیر: سلام خانم هه جی لطفا بشینید......
شرط میزارم خو خوابین همو ۴۰ لایک💔😂
یارو: من منجیر گروه بی تی اس هستم + باهام کاری داشتین . منجیر: بله ما در مورد اینکه شما با کوک مشکل دارین فهمیدیم میتونین بیان لس آنجلس تا این مشکل رو حل کنیم + بهتون خبر میدم . منجیر: باشه ممنون خداحافظ . ¥ پس اینطوریه به مامان و بابات بگی +بزار زنگ بزنم بیان اینجا .... + الو مامان با بابا بیان خوابگاه
.
.
.
.
¥ سلام خاله خوبین . مامان هه جی: ممنون دخترم مشکل چیه ¥ هه جی تو اتاق هست اون بهتون میگم + سلام مامان. باباش: چی شده دخترم + خب شاید یه ذره شکه باشه براتون.... قضیه رو کامل گفتم. باباش: من موافقم برای سلامتیت هر کاری میکنم مامانش: منم باباش: چمدونتو آماده کن همین الان میریم + باشه ..... به سختی از جام پاشدم تقریبا ساعت ۳ ظهر بود مینا هم به عنوان دکتر همراه اومد با هزار التماس البته به مامان و باباش رسیدیم فرودگاه سریع سوار هواپیما شدیم و یک دقیقه بعدش حرکت کرد من و مینا کنار همدیگه بودیم و مامان و بابا پشت سرمون . + مینا بدنم درد میکنه ¥ بزار ماساژش بدم + اخخخ خیلی درد میکنه ¥ این درد ها تموم میشه بلاخره + خدا کنه . ۴ ساعت طول کشید برسیم لس آنجلس و اونجا ۵ صبح بود . جلوی در فرودگاه یه ماشین بود یه مردی اومد سمت ما و با بابا صحبت کردن و اشاره کرد بریم سوار شیم . + بابا کجاست میریم . باباش: میفهمی + میشه زودتر برین دستشویی دارم . ¥ هه جی نگه دار . راننده: رسیدیم . درد ی که داشتم بی توجه بهش رفتم سمت دستشویی + اخیششش ¥ هه حی بیا بیرون دیگه + اومدم آخيش راحت شدم ¥ ميگم خب تونستم کره ای رو یاد بگیرم اگر ولش کرده بودم الان به دردم نمیخورد + ارع چی شد حالا اونجا ¥ دور میز جمع شدن منجیرش رفت کوک رو بیاره منم تو رو وایی مثل خر می ذوقم میخوام کوک رو ببینم + آروم باش و خودت رو عادی نشون بده و اگرنه تو هم مثل من مریض میشی دیگه نمیتونی منو جمع کنی ¥ کوفت بگیری نیشتو ببند + باشه باشه بریم ........... منجیر: سلام خانم هه جی لطفا بشینید......
شرط میزارم خو خوابین همو ۴۰ لایک💔😂
۵۰.۱k
۱۹ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.