𝔨𝔞𝔰𝔢𝔥𝔢 𝔨𝔥𝔬𝔬𝔫 𝔭𝔞𝔯𝔱 ⁹
( ا/ت )
( فردا صبح )
بلند شدم و از سر تخت اومدم پایین . رفتم دست و صورتم رو شستم پیش به سوی آشپزخونه ی طبقه ی پایین . کوک داشت کوکتل پنیری سرخ میکرد با بیکن مرغ . از پشت بغلش کردم و گفتم : صبح بخیر .
با حالت خیلی خواب آلودی گفت : صبح تو هم بخیر .
ا/ت : هنوز توی جو خوابی نه ؟؟
کوک : اعصاب خرابه . هیچوقت انقدر زود بیدار نشدم به عمرم . بیا بشین صبحانتو بخور .
ا/ت 😂🤦🏻 ممنون .
صبحانه رو خوردم و رفتم بالا تا آماده بشم . یه لباس ساده ی بافت کردم تنم و به کوک گفتم ببرم دانشگاه .
کوک : حواست باشه . کسی اومد طرفت بهم بگو دهنشو سرویس کنم .
ا/ت : باشه بابا انقدر عصبی نباش . مراقبم .
پیادم کرد و گفت خودم میام سراغت . تا رفتم داخل رزا پرید جلوم .
رزا : پدصگگ کجا بودیی ؟ نگرانت شدم ...
ا/ت : یادم رفت گوشیمو از کو ... چیزه یعنی از یکی بگیرم .
رزا :یادم رفت گوشیمو از کو ... ادامش ؟؟
ا/ت : پوفففف ... کوک .. جئون جانگکوک .
رزا : همون رفیق قدیمیت ؟؟
ا/ت : بهتره بگی شوهر جدیدم .
رزا : چییییییی ؟؟؟ کی ازدواج کردیییی عوضیییییی ؟؟
ا/ت : آخخخ گوشم ... هنوز ازدواج نکردم نگران نباش ولی یه عروسی دعوتی .
رزا : هوراااااا . عکس ازش داری ؟؟
ا/ت : اره .
رزا : نشونم بده . تا من نگم خوبه یا نه قرار نیست بری خونه ی بخت .
ا/ت : چشششش .... عنتر گوشیم دست اونه . یادم رفت ازش بگیرم .
رزا : خب وقتی ازش گرفتی بفرست برام . نهه . الان که اومد سراغت میبینمش دیگههه . دوماد خودمونه بابا .
ا/ت : 😂😂 خیل خب روانی اعظم بیا بریم کلاس دیر شد .
رزا : بریم .
شرط داریم لیزردیز گوگولم ... خودتون دیگه میدونید ولی دوباره هم میگم ... ۵۰ تا لایک و ۸۰ تا کامنت ... فعلا ... بوس بوس لالا 🤦🏻😂💓🌚
( فردا صبح )
بلند شدم و از سر تخت اومدم پایین . رفتم دست و صورتم رو شستم پیش به سوی آشپزخونه ی طبقه ی پایین . کوک داشت کوکتل پنیری سرخ میکرد با بیکن مرغ . از پشت بغلش کردم و گفتم : صبح بخیر .
با حالت خیلی خواب آلودی گفت : صبح تو هم بخیر .
ا/ت : هنوز توی جو خوابی نه ؟؟
کوک : اعصاب خرابه . هیچوقت انقدر زود بیدار نشدم به عمرم . بیا بشین صبحانتو بخور .
ا/ت 😂🤦🏻 ممنون .
صبحانه رو خوردم و رفتم بالا تا آماده بشم . یه لباس ساده ی بافت کردم تنم و به کوک گفتم ببرم دانشگاه .
کوک : حواست باشه . کسی اومد طرفت بهم بگو دهنشو سرویس کنم .
ا/ت : باشه بابا انقدر عصبی نباش . مراقبم .
پیادم کرد و گفت خودم میام سراغت . تا رفتم داخل رزا پرید جلوم .
رزا : پدصگگ کجا بودیی ؟ نگرانت شدم ...
ا/ت : یادم رفت گوشیمو از کو ... چیزه یعنی از یکی بگیرم .
رزا :یادم رفت گوشیمو از کو ... ادامش ؟؟
ا/ت : پوفففف ... کوک .. جئون جانگکوک .
رزا : همون رفیق قدیمیت ؟؟
ا/ت : بهتره بگی شوهر جدیدم .
رزا : چییییییی ؟؟؟ کی ازدواج کردیییی عوضیییییی ؟؟
ا/ت : آخخخ گوشم ... هنوز ازدواج نکردم نگران نباش ولی یه عروسی دعوتی .
رزا : هوراااااا . عکس ازش داری ؟؟
ا/ت : اره .
رزا : نشونم بده . تا من نگم خوبه یا نه قرار نیست بری خونه ی بخت .
ا/ت : چشششش .... عنتر گوشیم دست اونه . یادم رفت ازش بگیرم .
رزا : خب وقتی ازش گرفتی بفرست برام . نهه . الان که اومد سراغت میبینمش دیگههه . دوماد خودمونه بابا .
ا/ت : 😂😂 خیل خب روانی اعظم بیا بریم کلاس دیر شد .
رزا : بریم .
شرط داریم لیزردیز گوگولم ... خودتون دیگه میدونید ولی دوباره هم میگم ... ۵۰ تا لایک و ۸۰ تا کامنت ... فعلا ... بوس بوس لالا 🤦🏻😂💓🌚
۴۵.۲k
۰۱ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.