کینه ایی🎧
کینه ایی🎧
Part:²⁴
رفتیم خونه که همه دور هم بودن
من که درو وا کردم چشمشون به در دوخته شد
زن داییم که پایین بود از همون لحظه تو دلم یه هوف پر معنا کشیدم
الان باز سوالاتش شروع میشه
اخه زنیکه
تو تو اتاقت هستی بمون دیگه دیگه چزا میای بیرون یه مدت نمیاد میاد هم میرینه به اعصابم
همینطور که تو دلم داشتم فحش نثار زن داییم میکردم که نیکا داد زد گفت:
_ارباب خان منتظر اجازه کسی هستی بفرما تو دیگه
_عا راست میگی تو فکر بودم
هستی:تو فکر چی؟
_تو فکر تو
هستی:مسخره عمته بیشعور
_نزارروم بهت وا تر بشه
هستی:بشه چه گوهی میخای بخوری
دستممو بالا بردمو یه چک مفت زدم بهش تا بفمه گوه خودش میخوره نه من
_گفته بودم که نذار روم بیشتر بهت وا شه
حصله ندارم سگم میکنی
هستی:سگ بودی نه سگ بشی
_جدی راست میگی من نمیدونستم تو میدونستی
هستی:اخه میدونی انقدر سرتون شلوغه خاستگاری واسه دیگران میری سرت شلوغه
نیکا:اینننن الان درباره خاستگاری کی زر میزنه
هستی:زر عمت میزنه
نیکا:زر عمه خودت میزنه دومم من عمه ندارم
هستی:هار هار هار
_اصلا برم به تو چه باشم پیش خدمت تو دوست داری یکی دیگه بخوری
هستی:دستت درد نیاد که شب نتونی...
دیانا:شب نتونی چی چی زر زر میونی مفخور
کم داره خرجتونو تو این خونه میده انقدر خوزدی هار شدی میدونی
هستی:هار تویی که هر شب زیرش میخابی
دیانا:من نمیخابیدم صدرصد تو نمیخابیدی خب؟
هستی:اگه میخابیدم
دیانا:بچه تو انقدر تلاش کردی واسه به دست اوردنش که واسه کنکورت انقدر تلاش نکردی
هستی:تو که کردی چه چیزی شدی
دیانا:طراحی لباس
هستی:اههععهع یکجور میگی طراحی لباس انگار فوق لیسانس دکتری داری
دیانا:همونشم تو نداری مفخور
بعدشم من حصله دعوا با نینی های مادر زادی رو ندارم اوکی دیگه رو مخم راه نرو
هستی:حرفی نداری
دیانا:اونقدری دارم که میتونم تا شبح از وسط پارت کنم،ولی حیف حصلتو دارم
حرصش در اومده بود که دستشو مشت کرد که با قدم های محکم از کنارم رد شد
_مواظب باش وقتی داری حدص میخوری گوجه نشی نترکی
هستی:تو قصه نخور
پوزخندی بهش زدم و رفتم تو اشپز خونه
_واقعا که ارسلان تو طرف بچه منو نمیگیری صاف صاف تو چشاش نگاه میکنی میزنیش
_پرویی نمیکرد نمیخورد اگه یه بار دیگه بکنه بازم میزنمش
من از کسی ترسی ندارم که...........
جیززززز
پارت بعد فردااا✨💙
این پارت تا پارت ۳۰ هستش ولی یه پارت دیگه دارم که اسمش هست
دانشجو لجباز💙
این تا پارت ۳۳۰ ادامه داره😝😃🤍
تا فردا بای بایییی
Part:²⁴
رفتیم خونه که همه دور هم بودن
من که درو وا کردم چشمشون به در دوخته شد
زن داییم که پایین بود از همون لحظه تو دلم یه هوف پر معنا کشیدم
الان باز سوالاتش شروع میشه
اخه زنیکه
تو تو اتاقت هستی بمون دیگه دیگه چزا میای بیرون یه مدت نمیاد میاد هم میرینه به اعصابم
همینطور که تو دلم داشتم فحش نثار زن داییم میکردم که نیکا داد زد گفت:
_ارباب خان منتظر اجازه کسی هستی بفرما تو دیگه
_عا راست میگی تو فکر بودم
هستی:تو فکر چی؟
_تو فکر تو
هستی:مسخره عمته بیشعور
_نزارروم بهت وا تر بشه
هستی:بشه چه گوهی میخای بخوری
دستممو بالا بردمو یه چک مفت زدم بهش تا بفمه گوه خودش میخوره نه من
_گفته بودم که نذار روم بیشتر بهت وا شه
حصله ندارم سگم میکنی
هستی:سگ بودی نه سگ بشی
_جدی راست میگی من نمیدونستم تو میدونستی
هستی:اخه میدونی انقدر سرتون شلوغه خاستگاری واسه دیگران میری سرت شلوغه
نیکا:اینننن الان درباره خاستگاری کی زر میزنه
هستی:زر عمت میزنه
نیکا:زر عمه خودت میزنه دومم من عمه ندارم
هستی:هار هار هار
_اصلا برم به تو چه باشم پیش خدمت تو دوست داری یکی دیگه بخوری
هستی:دستت درد نیاد که شب نتونی...
دیانا:شب نتونی چی چی زر زر میونی مفخور
کم داره خرجتونو تو این خونه میده انقدر خوزدی هار شدی میدونی
هستی:هار تویی که هر شب زیرش میخابی
دیانا:من نمیخابیدم صدرصد تو نمیخابیدی خب؟
هستی:اگه میخابیدم
دیانا:بچه تو انقدر تلاش کردی واسه به دست اوردنش که واسه کنکورت انقدر تلاش نکردی
هستی:تو که کردی چه چیزی شدی
دیانا:طراحی لباس
هستی:اههععهع یکجور میگی طراحی لباس انگار فوق لیسانس دکتری داری
دیانا:همونشم تو نداری مفخور
بعدشم من حصله دعوا با نینی های مادر زادی رو ندارم اوکی دیگه رو مخم راه نرو
هستی:حرفی نداری
دیانا:اونقدری دارم که میتونم تا شبح از وسط پارت کنم،ولی حیف حصلتو دارم
حرصش در اومده بود که دستشو مشت کرد که با قدم های محکم از کنارم رد شد
_مواظب باش وقتی داری حدص میخوری گوجه نشی نترکی
هستی:تو قصه نخور
پوزخندی بهش زدم و رفتم تو اشپز خونه
_واقعا که ارسلان تو طرف بچه منو نمیگیری صاف صاف تو چشاش نگاه میکنی میزنیش
_پرویی نمیکرد نمیخورد اگه یه بار دیگه بکنه بازم میزنمش
من از کسی ترسی ندارم که...........
جیززززز
پارت بعد فردااا✨💙
این پارت تا پارت ۳۰ هستش ولی یه پارت دیگه دارم که اسمش هست
دانشجو لجباز💙
این تا پارت ۳۳۰ ادامه داره😝😃🤍
تا فردا بای بایییی
۴.۵k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.