وانشات خانواده سانزو اینا/=
من:این چه نوری ع
تاکه:واب چه گشنگی تو
سانزو:وایییی شبیه سنجوعه
سنجو:این کیه چرا از اونجا مامان در اومد
من:کراش پشمکییییی منننن
ولی گفتم
عهههه عععع ههههه
نگاهی به دستانم کردم نهههههه دوباره نینی شودم
*آینده*
تاکه ۲۵ ساله
سانزو ۱۵
سنجو ۱۴
من۱۳
داشتیم میرفتیم مدرسه تو راه دوریاکی رو دیدم پرید بغلم گفت
دیا چااااان
گفتم:اولین خرس کیوت کی بودی تو
مایگی:*سرخ*
گفتم:بزرگ شدی باهام ازدواج میکنی
که سانزو زد پس کله ام
گفت:آخه عنتر پسر ۱۶ ساله کجا دختر ۱۳ ساله کجا
مایکی:سانزو ما همین الانش هم دوست دختر دوست پسریم
سانزو:چیییییییییی دیاااااانییییراااااااا 🔪⚰️💢
سنجو:فرار کنید
منو مایکی عین جت دویدیم از شانس بدمون هم امروز سانزو کاتانا آورده بود
داشتیم میدوییدیم که. تاکه و واکاسا و شین اومدن مارو جمع کرد
تاکه منو مایکی رو گرفت
از اون ور واکاسا و شین سانزو رو گرفتن
آب برداشتم تو بیهوشی ریختم دادم سانزو خورد مورد
*تو کلاس*
زیییینگ
مایکی رو کول کردم بردم تو حیاط گفتم
کیچن یه دوست پسر خواب آلو گیرم اومد
کن چین:مبارکه
اما:عشقم بیا اینجا
دراکن:جونم بیب.....
که اما کیس رفت
منم چشای مایکی رو گرفتم
از هم جدا شدن
دراکن:دلم برای طمع لبات تنگ شده بود
پارت بعد ۴ لایک
تاکه:واب چه گشنگی تو
سانزو:وایییی شبیه سنجوعه
سنجو:این کیه چرا از اونجا مامان در اومد
من:کراش پشمکییییی منننن
ولی گفتم
عهههه عععع ههههه
نگاهی به دستانم کردم نهههههه دوباره نینی شودم
*آینده*
تاکه ۲۵ ساله
سانزو ۱۵
سنجو ۱۴
من۱۳
داشتیم میرفتیم مدرسه تو راه دوریاکی رو دیدم پرید بغلم گفت
دیا چااااان
گفتم:اولین خرس کیوت کی بودی تو
مایگی:*سرخ*
گفتم:بزرگ شدی باهام ازدواج میکنی
که سانزو زد پس کله ام
گفت:آخه عنتر پسر ۱۶ ساله کجا دختر ۱۳ ساله کجا
مایکی:سانزو ما همین الانش هم دوست دختر دوست پسریم
سانزو:چیییییییییی دیاااااانییییراااااااا 🔪⚰️💢
سنجو:فرار کنید
منو مایکی عین جت دویدیم از شانس بدمون هم امروز سانزو کاتانا آورده بود
داشتیم میدوییدیم که. تاکه و واکاسا و شین اومدن مارو جمع کرد
تاکه منو مایکی رو گرفت
از اون ور واکاسا و شین سانزو رو گرفتن
آب برداشتم تو بیهوشی ریختم دادم سانزو خورد مورد
*تو کلاس*
زیییینگ
مایکی رو کول کردم بردم تو حیاط گفتم
کیچن یه دوست پسر خواب آلو گیرم اومد
کن چین:مبارکه
اما:عشقم بیا اینجا
دراکن:جونم بیب.....
که اما کیس رفت
منم چشای مایکی رو گرفتم
از هم جدا شدن
دراکن:دلم برای طمع لبات تنگ شده بود
پارت بعد ۴ لایک
۴.۰k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.