پارت3 ارباب بی رحم من
دیدم اون مرده برگشت سمتم و گفت:
-سریع برو سوار ماشین شو این اشکاتم پاک کن از گریه خوشم نمیاد(اخمو)
+گگگگ...مسخره (بچه ها فیکه)
-چی گفتی(عصبی)
+هـ...هیچی
*ا.ت و کوک سوار ماشین شدن و ا.ت تو ماشین خوابش میبره برای همین کوک براید استایل بغلش کرد و بردش تو اتاق خودش و تاخواست پتو بندازه روش دوباره چشش به بدن ا.ت اوفتاد که بخاطر لباس بازش تمام رو*ناش معلوم شده بود .
به سمت رو*ن ا.ت رفت و بوسه ای روش گذاشت و بوش کرد؛بوی عسل میداد.
ویو کوک
از اونجایی که نمیخواستم بیشتر از این پیش برم یا هو*رنی بشم ولش کردم از اتاق رفتم بیرون،من نمیخواستم کاری باهاش بکنم چون من فقط هر*زه ها رو یا اونایی که تنشون میخاره به ف*اک میدم .در صورتی به ف*اکش میدم که هو*رنی شده باشمو بهش نیـ*از داشته باشم.
رفتم تو یکی دیگه از اتاقا و خوابیدم
فلش به صبح
ویو ا.ت
صبح بیدار شدم دیدم تو یه اتاق با تم مشکیم و از اونجایی که همه جا عکس اون مرده (کوک)بود فهمیدم اتاق اونه
تو افکارم بودم که یهو......
.
.
.
.
.
خماری
حمایت فراموش نشه🌈
-سریع برو سوار ماشین شو این اشکاتم پاک کن از گریه خوشم نمیاد(اخمو)
+گگگگ...مسخره (بچه ها فیکه)
-چی گفتی(عصبی)
+هـ...هیچی
*ا.ت و کوک سوار ماشین شدن و ا.ت تو ماشین خوابش میبره برای همین کوک براید استایل بغلش کرد و بردش تو اتاق خودش و تاخواست پتو بندازه روش دوباره چشش به بدن ا.ت اوفتاد که بخاطر لباس بازش تمام رو*ناش معلوم شده بود .
به سمت رو*ن ا.ت رفت و بوسه ای روش گذاشت و بوش کرد؛بوی عسل میداد.
ویو کوک
از اونجایی که نمیخواستم بیشتر از این پیش برم یا هو*رنی بشم ولش کردم از اتاق رفتم بیرون،من نمیخواستم کاری باهاش بکنم چون من فقط هر*زه ها رو یا اونایی که تنشون میخاره به ف*اک میدم .در صورتی به ف*اکش میدم که هو*رنی شده باشمو بهش نیـ*از داشته باشم.
رفتم تو یکی دیگه از اتاقا و خوابیدم
فلش به صبح
ویو ا.ت
صبح بیدار شدم دیدم تو یه اتاق با تم مشکیم و از اونجایی که همه جا عکس اون مرده (کوک)بود فهمیدم اتاق اونه
تو افکارم بودم که یهو......
.
.
.
.
.
خماری
حمایت فراموش نشه🌈
۱.۶k
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.