PART 18
♡My Wrong♡
وبوی یونا
بعد از رفتن اون دختره رفتم تو اتاق کوک با یه صحنه وخیم روبه رو شدم کوک و تهیونگ...
کوک و تهیونگ داشتن همو بوس میکردن صورتشون یک سانت فاصله داشت
نمیدونستم تهیونگ گی هست و جونگکوک رو داره به راه بد میکشونه ( بیشعور چرا به بچم تهیونگ اینجوری میگی وقتی قضیه رو نمیدونی هیچی نگو )
که یهو کوک برگشت سمتم
و از رو زمین بلند شد ( آها راستی رو زمین بودن )
یونا ) چیکار میکردید
× اشتباه فکر میکنی
یونا روبه تهیونگ
یونا ) تو گی ؟ (خنده ) ( مرض)😡😡
_وقتی چیزی نموندونی خفه شو( داد )
یونا ) باشه چرا داد می زنی
تهیونگ هم از رو زمین بلند میشه
× کاری داری
یونا ) اومدم اوپام رو ببینم برو بیرون
× باشه
_ من باتو حرف خصوصی ندارم تهیونگ نرو
× باشه ( ذوق )
یونا ) باشه
آوپا نمی خوای بهم جایزه بدی
_ برای چی ؟
یونا) اِ من اون دختره دو آوردم برات
_ خب
× بیا باهم بریم مهمونی
_ به یکی دیگه قول دادم
یونا ) باشه
《 یونا بعد از حرف کوک باعصبانیت میزاره و نیره 》
_ خوب گفتم ( روبه تهیونگ )
× ( تهیونگ لایک نشون میده )
_ خوبه
× فکر بد نکنه
_ نه بابا
(فلش بک به زمان قبل اومدن یونا )
تهیونگ بعد از رفتن ا/ت میره سر یخچال اتاق کوک و یه شیرموز بر میداره که کوک بلند میشه
_ نمیخوری هاشا
× میخوان بخورم
_ ننننننهههه
( تهیونگ شیرموز رو باز میکنه و یه قلوپ میخوره و همون لحظه کوک میوفته دنبالش )
بچه ها اون موقع رد یادتونه رو استیج دنبال هم بودن برای ریختن آب روهم اون موقع رو تصور کنید ولی تو اتاق ) × تهیونگ پشت میزه
× نمیدم بهت
_ بی ادب ( بغض )
× بیا ( از پشت میز اوند بیرون و رفت سمت کوک )
که کوک تهیونگ رو قافل میکنه و میگرتش و باهم میفتن رو زمین باهم ۱سانت فاصله داشتن
_ خیلی بدی
× توهم خیلی شیطونی
_ کیوت
×خنده
_ خنده
(که یهو یونا میاد و بقیش رو دیگه میدونین ) 😂😂
وبوی یونا
بعد از رفتن اون دختره رفتم تو اتاق کوک با یه صحنه وخیم روبه رو شدم کوک و تهیونگ...
کوک و تهیونگ داشتن همو بوس میکردن صورتشون یک سانت فاصله داشت
نمیدونستم تهیونگ گی هست و جونگکوک رو داره به راه بد میکشونه ( بیشعور چرا به بچم تهیونگ اینجوری میگی وقتی قضیه رو نمیدونی هیچی نگو )
که یهو کوک برگشت سمتم
و از رو زمین بلند شد ( آها راستی رو زمین بودن )
یونا ) چیکار میکردید
× اشتباه فکر میکنی
یونا روبه تهیونگ
یونا ) تو گی ؟ (خنده ) ( مرض)😡😡
_وقتی چیزی نموندونی خفه شو( داد )
یونا ) باشه چرا داد می زنی
تهیونگ هم از رو زمین بلند میشه
× کاری داری
یونا ) اومدم اوپام رو ببینم برو بیرون
× باشه
_ من باتو حرف خصوصی ندارم تهیونگ نرو
× باشه ( ذوق )
یونا ) باشه
آوپا نمی خوای بهم جایزه بدی
_ برای چی ؟
یونا) اِ من اون دختره دو آوردم برات
_ خب
× بیا باهم بریم مهمونی
_ به یکی دیگه قول دادم
یونا ) باشه
《 یونا بعد از حرف کوک باعصبانیت میزاره و نیره 》
_ خوب گفتم ( روبه تهیونگ )
× ( تهیونگ لایک نشون میده )
_ خوبه
× فکر بد نکنه
_ نه بابا
(فلش بک به زمان قبل اومدن یونا )
تهیونگ بعد از رفتن ا/ت میره سر یخچال اتاق کوک و یه شیرموز بر میداره که کوک بلند میشه
_ نمیخوری هاشا
× میخوان بخورم
_ ننننننهههه
( تهیونگ شیرموز رو باز میکنه و یه قلوپ میخوره و همون لحظه کوک میوفته دنبالش )
بچه ها اون موقع رد یادتونه رو استیج دنبال هم بودن برای ریختن آب روهم اون موقع رو تصور کنید ولی تو اتاق ) × تهیونگ پشت میزه
× نمیدم بهت
_ بی ادب ( بغض )
× بیا ( از پشت میز اوند بیرون و رفت سمت کوک )
که کوک تهیونگ رو قافل میکنه و میگرتش و باهم میفتن رو زمین باهم ۱سانت فاصله داشتن
_ خیلی بدی
× توهم خیلی شیطونی
_ کیوت
×خنده
_ خنده
(که یهو یونا میاد و بقیش رو دیگه میدونین ) 😂😂
۷.۰k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.