اسموتی خودم رو نصفه خوردم و رفتم تا میز رو بچینم چون احسا
اسموتی خودم رو نصفه خوردم و رفتم تا میز رو بچینم چون احساس میکردم جیمین گشنش باشه البته من خودم وقتی بیدار میشم تا دو سه ساعت بعد گشنم نمیشه ولی خب حدس میزدم جیمین زوتر بیدار شده باشه
مشغول چیدن بود ک جیمین اومد پیشم
_کمک نمیخای
+ن
_ولی...
+عهههه برو بشین دیگه همچی امادس الان غذا رو میارم
( هر غذایی ک دوص دارید )
نشستم
منتظر بودم جیمین شروع کنه
نمیدونستم خوشش میاد یا نه
استرس داشتم ب هرحال اون کجا من کجا
با دستی ک جلوم داشت تکون میخورد ب خودم اومدم
_ کجایی دختر *خنده
ات نمیخوری!
+ها چیزه... میگم میخای از بیرون سفارش بدم؟
_واس چی هنوز ک نخوردیم ببینیم چی طعمه
خاستم بلند شم ک دستم رو کشید و.....
پارت قبل رو کم نوشتم اینم واس جبران
خدایی گند زدم نه ☹️؟
مشغول چیدن بود ک جیمین اومد پیشم
_کمک نمیخای
+ن
_ولی...
+عهههه برو بشین دیگه همچی امادس الان غذا رو میارم
( هر غذایی ک دوص دارید )
نشستم
منتظر بودم جیمین شروع کنه
نمیدونستم خوشش میاد یا نه
استرس داشتم ب هرحال اون کجا من کجا
با دستی ک جلوم داشت تکون میخورد ب خودم اومدم
_ کجایی دختر *خنده
ات نمیخوری!
+ها چیزه... میگم میخای از بیرون سفارش بدم؟
_واس چی هنوز ک نخوردیم ببینیم چی طعمه
خاستم بلند شم ک دستم رو کشید و.....
پارت قبل رو کم نوشتم اینم واس جبران
خدایی گند زدم نه ☹️؟
۱۳.۸k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.